کتاب غوغای مرداب (جلد اول) نوشته سرکار خانم پروین دروگر منتشر شده در نشر متخصصان می باشد.غوغای مرداب! روایتکننده سرگذشت دختریست به نام نلی که محکوم به اعدام شده است. در این رمان شما با کسی همسفر میشوید که سرنوشت بازیهای عجیبی را برایش رقم زده است. وارد شدن به هزارتویی که میطلبد خواننده برای عبور از این پیچ و خمها، تا انتهای رمان این دختر سردرگم را همراهی کند.
همذات پنداری با شخصیت نمادین و اصلی، جزء لاینفک ماجراست که به دیوارهی ذهن مخاطب میچسبد و او را وادار میسازد تا برای رهایی خودش به حل معماهای پیچیده بپردازد و در این سلسلهی حوادث، یکی از عناصر جذابیت این قصه فضای رازآلودش هست که ذهن کاوشگر انسان امروزی آن را اقتضاء میکند. مرداب میتواند همواره آرام، ساکن و اغواکننده باشد؛ اما این فقط ظاهر ماجراست. در دل مرداب حرفهای ناگفته زیادی انباشته شده که هر لحظه امکان طغیانی هست. جنگیدن با نابرابریها و تضادها برای دختری رانده شده، سختیها و دشواریهایی را به همراه دارد که سرآغاز و سرانجام این داستان را میسازد.
لحظههای دلهرهآور و غمهای پیدرپی در مقابل شادیهای بیسبب، عشق را در مسیری پر فراز و فرود قرار داده که دنبال کننده میبایست تا رسیدن به مقصد با صبوری چکمه آهنین بر زمین بسابد. قطعا در این پیمایش، مزهمزه کردن حلاوت عشق تنها باوریست که جاذبهای شگرف به مضمون این داستان بخشیده است. با غوغای مرداب، شما به دل زندگی دختری میزنید که طوفانهای زیادی را از سر گذرانده، با او و عشق افلاطونیاش همراه شوید.
بعد ردشدن از چله داری پدر بود که باباملک فراخوان مهمی را برای تعیین سرنوشت من برگزار کرد. عموها، عمه ها با زن و شوهر و بچه هایشان در این گردهمایی حضور داشتند. به طور کل از روزی که پدر فوت کرد، هیچ یک بهارستان را خالی ننمودند.
حقیقتاً که جای بسی تأسف بود که چرا آن همه عشق و ارادت به فرزند و برادر ازدست رفته شان، بعد از مرگ او نمودار گشته بود؟ چرا تا زمانی که بود، دیده نمی شد، اما از وقتی که نیست، مدام در پی تصویرسازی اش بودند. به نظر کدامیک عقلانی می نمود؟ بودن و منفورشدن یا نبودن و محبوب شدن؟ اصلاً نمی فهمیدم چرا باید بین مراسم عروسی با مراسم عزاداری پدرم آنقدر اختلاف فاحشی وجود می داشت.