امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
29,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بابلستان

کتاب بابلستان نوشته بهاره یارمحمدی است که در نشر متخصصان به چاپ رسیده و جلد دوم از مجموعه «بهارستان» است.

مجموعه «بهارستان» داستانی است شیرین و طنزآمیز از زندگی دختری که با قدم نهادن در عرصه جوانی و قبولی در دانشگاهی دور از محل سکونت، با بیان خاطرات دانشگاهی آغاز می‌شود و به پیچیدگی‌های محیط کار و چالش‌های خانوادگی کشیده می‌شود. این مجموعه با سبک روایتی ساده و صمیمی، خواننده را به دنیای شخصیت اصلی می‌برد، جایی که لحظات شاد و خنده‌دار همراه با تأملات عمیق و آموزنده در هم می‌آمیزند. هدف اصلی «بهارستان» ایجاد فضایی دوستانه و نزدیک است تا خواننده بتواند خود را در موقعیت‌های شخصیت اصلی ببیند و با او همذات‌پنداری کند. طنز لطیف و زبانی روان باعث می‌شود داستان‌ها به‌راحتی در ذهن و قلب مخاطب باقی بماند.

از ماجراهای روزمره گرفته تا مسائل اجتماعی و فرهنگی، همه چیز در این مجموعه کتاب با نگاهی طنزآلود و گاه انتقادی مورد بررسی قرار می‌گیرد. مجموعه «بهارستان» هر صفحه‌اش فرصتی است برای خندیدن، فکر کردن و نگاه کردن به زندگی از زاویه‌ای متفاوت که با لبخند شروع می‌شود و خواننده را به دنبال کردن ماجراهای شخصیت های قصه ترغیب می‌کند و تأثیر آن در ذهن باقی می‌ماند. با خواندن آن، نه تنها لحظاتی مفرح را تجربه خواهید کرد، بلکه به درک و چشم‌اندازهای جدیدی در مواجهه با زندگی روزمره خواهید رسید.

در کتاب بابلستان، مخاطب همراه با شخصیت اصلی قصه، که در آستانه فارغ‌التحصیلی از دانشگاه قرار دارد، با چالش‌ها، روابط و لحظات خنده‌دار زندگی مواجه می‌شود. جلد دوم از مجموعه «بهارستان» تصویری سرگرم‌کننده و واقع‌گرایانه از پیچیدگی‌های زندگی خانوادگی ارائه می‌دهد.

گزیده کتاب بابلستان

نزدیک ظهر بود و مشغول چیدن شیرینی‌ها توی ظرف شیرینی‌خوری مادربزرگ بودم که زنگ در به صدا دراومد. همه به هم خیره شده بودن، فقط باباعلی بود که توی جمع خانوادگی مادربزرگ حضور نداشت، اونم رفته بود قصاب بیاره که گوسفند رو سر ببرن. میدونستم باباعلی دستشو روی زنگ فشار نمیده و صدای زنگش کوتاهه، واسه همین مطمئن بودم اونی که پشت در مونده، مهمون ناخونده‌ست.

چشم چرخوندم و دیدم آزاده تازه از دستشویی بیرون اومده، وقت انتقام بود، بهش اشاره کردم در رو باز کنه، خواست آیفون رو برداره و بپرسه کیه که بهش گفتم: بابامه چقدر لفتش میدی، دختر دکمه رو بزن. با زدن دکمه‌ی آیفون صدای «یا الله یا الله عمه زا کجایی؟» توی حیاط خونه مادربزرگ پیچید. همگی دویدیم سمت پنجره‌ها تا ببینیم مهمون ناخونده چه کسیه که دیدیم آقا سیف‌الله، پسردایی نه‌چندان دلچسب مادربزرگه. مادربزرگ رو کرد سمت آزاده و با لهجه لری گفت: رو وایسا پشت در، ن ل داخل هنَ با. (برو وایسا پشت در، نذار وارد خونه بشه.)

صفحات کتاب :
66
کنگره :
‏‫‬‭PIR۸۳۶۵‬‬
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
9582958
شابک :
9786223902048
سال نشر :
1403

کتاب های مشابه بابلستان