امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
39,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب تکثیرشده

ساراماگو یک بار دیگر با طرح رمانی جذاب موضوع مورد علاقه‌اش؛ یعنی همان «بحران بی‌هویتی» انسان امروزی را به بحث می‌گذارد و خواننده را تشویق می‌کند تا با خودکاوی مانع از گرفتاری خود در چرخه‌ی مسلسل بی‌هویتی شود. 

شخصیت اصلی رمان تکثیرشده  یک معلم تاریخ است؛ انتخاب شغل او نیز توسط نویسنده به موضوع بی‌هویتی او کمک زیادی می‌کند. گویا آدمی است که در میان دوره‌های مختلف تاریخی گم شده است؛ او نظریه‌ای هم دارد که همیشه باعث خنده‌ی همکارانش می‌شود، او میگوید: «تاریخ را به جای آنکه از گذشته به حال تدریس کنیم باید از حال به گذشته تدریس کرد» و این یعنی آنکه انسان باید اول تکلیف خودش را با خودش روشن کند تا بعد به سراغ گذشتگان برود.

شخصیت داستان اسم عجیبی هم دارد «ترتولیانو ماکسیمو آفونسو» و همیشه قصد دارد کتاب تاریخ تمدن‌های بین‌النهرین را مطالعه کند؛ اما هرگز موفق به این کار نمی‌شود و درنهایت به‌طور تصادفی به کسی برمی‌خورد که به‌تمامی شبیه خودش است؛ حتا صدا و اثر انگشت آن‌ها هم به‌تمامی شبیه هم است و این فراتر از شباهت‌های میان دو موجود دوقلو و همزاد است؛ چنانکه می‌توان گفت که آنها آدم‌های تکثیرشده هستند.

ساراماگو با طرح این داستان قهرمانش را در جدال درونی قرار می‌دهد تا در آن دچار بی‌هویتی شود و این بی‌هویتی باید زمانی از بین برود که یکی از دو شخصیتی که از هم تکثیر شده‌اند، بمیرند. شخصیت اصلی این رمان چنان دچار دوگانگی می‌شود که دیگر نمی‌داند که وقتی جلوی آیینه قرار می‌گیرد، شخص درون آیینه خودش است یا اوست.

گزیده کتاب تکثیرشده

روی کارت شناسایی مردی که تازه وارد فروشگاه شد تا فیلمی را کرایه کند، نامی غیر عادی نوشته شده بود. نامی به سیاق نام‌های کلاسیک که با گذشت زمان کهنه شده بود: «ترتولیانو ماکسیمو آفونسو ». البته قسمت‌ماکسیمو و آفونسو چون بیشتر مورد استفاده هستند که البته به حالت روحی‌اش هم بستگی دارد، برای او قابل تحمل‌ترند؛ اما بخش «ترتولیانو» همچون سنگ قبری بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد و این احساس از زمانی آغاز شد که او برای اولین بار فهمید این اسم منحوس را می‌توان به‌شکل طعنه‌آمیزی بیان کرد و حتا شاید به شکلی توهین‌آمیز.

او معلم تاریخ دبیرستان است. یکی از همکارانش دیدن این فیلم را به او پیشنهاد داده و گفته بود: «شاید یک شاهکار سینمایی نباشد؛ اما می‌تواند یک ساعت و نیم تو را سرگرم کند.» ترتولیانو ماکسیمو آفونسو احتیاج شدیدی به موضوعی داشت که افکار او را منحرف کند. او تنها زندگی می‌کند و از این وضعیت خسته شده است. اگر بخواهیم سخن‌مان را با دقت روانشناسانه‌ای که این روزها مورد نیاز است بیان کنیم، باید بگوییم که او دچار ضعف‌روحی موقتی است که در این دوره به آن افسردگی می‌گویند.

برای اینکه تصور دقیقی از وضعیت او داشته باشید، همینقدر کافی است که بدانید او ازدواج کرده بدون اینکه بداند چه عاملی باعث شده تا او این تصمیم را بگیرد و اینکه از همسرش جدا شده، بدون اینکه درباره‌ی دلیل جداییش فکر کند. البته بدشانسی او تا آنجا پیش نرفت که فرزندی هم داشته باشد و حالا همه چیز را از او مفت و مجانی طلب کند؛ اما در برهه‌ای از زمان، به نظرش تاریخ موضوع دلچسبی آمد و فکر می‌کرد تدریس آن می‌تواند برایش به منزله‌ی پناهگاهی آرامش‌بخش باشد. او این کار را یک کار روزمره و شروعی بی‌پایان می‌دانست.

صفحات کتاب :
320
کنگره :
1397 9 ه 4 الف / PQ9276
دیویی :
342 / 869
کتابشناسی ملی :
5158658
شابک :
9786007987469
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه تکثیر شده