امتیاز
5 / 3.5
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
14,000
خرید
80,000
15%
68,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب من ضامن به نویسندگی مصطفی‌ خرامان‌ داستان‌هایی کوتاه حول محور امام رضا علیه السلام می باشد و انتشارات به نشر آن را به چاپ رسانده است. نام کتاب برگرفته از داستان پنجم کتاب است.

معرفی کتاب من ضامن

کتاب من ضامن دارای 8 فصل می باشد که برای رده سنی کودک و نوجوان است.
عناوین فصل ها به این ترتیب می باشد:
فصل اول، شش میلیون و ششصد و شصت و ششمین ضامن
فصل دوم، ماست کوزه ای 
فصل سوم، شکارچی آهو
فصل چهارم، پول و آرامش
فصل پنجم، من ضامن
فصل ششم، ساچا
فصل هفتم، کمر شکسته هرچیزی را به زبان نیاور
فصل هشتم، اداره آگاهی
هر کدام از این فصل ها داستانی را روایت می کند که اسم کتاب برگرفته از فصل پنجم کتاب است.

خلاصه کتاب من ضامن

کتاب من ضامن داستان زندگی پسری به اسم رضا است که پدرش در نزدیکی های حرم امام رضا علیه السلام مغازه دارد.
الهام به همراه برادرش و بقیه اعضای خانواده به مشهد می روند. پدر آن‌ها برای رفع مشکلی به مشهد آمده است ولی مشکل دیگری برای آن‌ها پیش می آید که رضا ضامن آنها می شود. مغازه داری به آنها تهمت می زند که انگشتری از او دزدیده‌اند. به همین دلیل این خواهر و برادر شیشه مغازه انگشتر فروش را می‌شکنند. پیرمرد مغازه دار برادر الهام را در مغازه نگه می دارد. رضا که گریه های الهام را می بیند، از او پرس و جو می کند. دخترک نوجوان ماجرا را تعریف می کند و رضا ضامن پسرک می شود تا او به دنبال پدرشان که در داخل حرم بست نشسته برود ... 

برشی از کتاب من ضامن

الهام و برادرش ناصر رفتند به سمت حرم. جلوی رواق شیخ طوسی دختر نشست کنار راه، لب جدول. از آنجا ورودی زنانه را می دید. زن های چادری و زن های مانتویی. زن هایی که چادر قرض می کردند که بروند تو و او بلد نبود چادر را روی سرش نگه دارد. عصبانی بود که نمی توانست خودش برود دنبال مادرش. حرصش را سر برادرش خالی کرد. «برو بگو مامان بیاد بریم اون پسره رو خلاص کنیم.» ناصر ایستاده بود بالای سرش. پرسید: «پول شیشه چقدر می شه؟» الهام گفت: «هرچی! مامان خودش می دونه چی کار کنه. برو دیگه!» ناصر داشت می رفت که الهام صدایش کرد: «زیاد لفتش ندی ها!» ناصر رفت و برگشتنش یک ساعت طول کشید و الهام از آنجا تکان نخورد. چشم به راه بود که هر لحظه مادرش بیاید. یکی هم چشم به راه او بود و همین کلافه اش می کرد. حال کسی را داشت که پایش را بسته باشند.

سنگ ریزه های توی باغچه را که دم دستش بود، پیدا می کرد و می زد به ستون کوتاهی که دو متری اش بود. دلش می خواست ناصر دم دستش بود تا لگدی جانانه بهش می زد. پنج سال بزرگ تر از برادرش بود و همیشه هم با هم دعوا داشتند، اما وقتی آمد، نتوانست چیزی بگوید. رنگ پریده و هراسان بود. کسی دنبالش نکرده بود؛ ولی عرق کرده بود و حال کسی را داشت که کتک خورده است. الهام دلش سوخت. ناصر آمد و روبه روی خواهرش ایستاد. بغض کرده بود و چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد. «بی شعور یه ساعته من رو اینجا کاشتی! حالا هم که اومدی این چه قیافه ایه؟» ...

دانلود کتاب من ضامن

در فراکتاب نسخه دیجیتال کتاب من ضامن عرضه شده است. شما می‌توانید آن را در نرم افزار فراکتاب دانلود و مطالعه نمایید. همچنین نسخه چاپی آن برای شما عزیزان موجود می باشد. شما می توانید با خریداری نسخه چاپی از مطالعه این کتاب لذت ببرید.

کتاب من ضامن pdf

برای دانلود کتاب من ضامن pdf، به صورت pdf به اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید. شما می‌توانید آن را در نرم افزار فراکتاب دانلود و مطالعه نمایید.

خرید کتاب من ضامن

در فراکتاب نسخه الکترونیک و نسخه چاپی این کتاب در دسترس شماست.

خرید کتاب من ضامن مشخصات کتاب من ضامن را در جدول ذیل ملاحظه بفرمایید.

مشخصات
ناشر: به نشر
نویسنده: مصطفی خرامان
زبان؛ فارسی
تعداد صفحه: 172
موضوع: داستان کوتاه

 

صفحات کتاب :
172
کنگره :
PIR۸۰۴۰‬
دیویی :
[ج]8فا3/62
کتابشناسی ملی :
8420942
شابک :
978-964-02-3418-1‬
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه من ضامن