کتاب «الماس در تاریکی» نوشته سمانه اخوان است که از سوی انتشارات عهد مانا منتشر شده است.
موضوع اصلی کتاب «الماس در تاریکی» درباره کار و تلاش است؛ ماجرا از آنجا شروع میشود که سه همکلاسی به نامهای علی، صدرا و طاها با هم دوست هستند و طرحی را به معلمشان، آقای محبی ارائه میدهند. در این داستان چشم صدرا از ناحیه شبکیه آسیب میبیند و هر لحظه امکان این وجود دارد که چشم خود را از دست بدهد. رعنا، مادر صدرا و امیر، پدر او، تمام تلاش خود را میکنند تا فرزندشان سلامتی خود را بهدست بیاورد. این داستان درباره طرح ارائه شده این بچهها و چشمهای آسیبدیده صدرا است. باید داستان را بخوانیم تا بدانیم که این دو کار به چه نتیجهای میرسند.
علی پشت میز همیشگی نشست و با کتابهایی که روبهرویش چیده بود، مشغول شد. اما فقط ورق میزد. بیاینکه کلمهای از آنها را بخواند. نگاهش بین سطور کتاب میچرخید، اما در دلش چیز دیگری میگذشت. در دلش میگفت نباید همه چیز تمام شود! مگر میشود آن همه تحقیق، آن همه شوق، آن همه تصمیم، هیچ نتیجهای نداشته باشد! یعنی همه را باید فراموش کرد؟ حس میکرد آرزوها و اهدافش بین سطور این کتابها زندانی شدهاند و قرار نیست از دل این کتابها چیزی بیرون بیاید. چیزی که به درد علی، صدرا، طاها و دیگر مردم این جهان بخورد. اما....