کتاب ملکه پریان نوشته سرکار خانم سارینا کیانی منتشر شده در نشر متخصصان می باشد. کتاب ملکه پریان نوشته سارینا کیانی، اثری است که در دنیای تخیلی پریان و جادوگران روایت میشود و ماجرای پر فراز و نشیب شاهزادهای جوان را دنبال میکند که به دلیل پیشگوییهای اسرارآمیز و دشمنیهای قدیمی، با تهدیدهای بزرگی در قلمرو خود مواجه میشود. داستان در سرزمینی جادویی و خیالی آغاز میشود، جایی که قدرتهای جادویی در میان خانوادههای سلطنتی به ارث میرسند و شاهزادگان هرکدام نمایندهی نیروهای طبیعی همچون خورشید، ماه، آب، آتش و زمین هستند.
این داستان با مرگ ناگهانی پادشاه و گسترش هرج و مرج در قلمرو او شروع میشود. در نبود یک وارث قدرتمند، سرزمین پریان به پنج قلمرو تقسیم میشود. در این میان، حضور شاهزاده خانمی بدون قدرتهای جادویی به نام نورا، مردم را نگران و ناامید میکند. اما به زودی مشخص میشود که او در آیندهای نه چندان دور به عنوان "شاهزاده برگزیده" معرفی خواهد شد؛ کسی که قدرتهای پنهان و بینظیری دارد و قادر خواهد بود دشمنانی همچون جادوگر شرور نایورا را شکست دهد و نظم را به قلمرو بازگرداند. ملکه پریان به زیبایی به موضوعات دوستی، شجاعت، وفاداری، و ایستادگی در برابر سختیها میپردازد. روابط میان شخصیتها و احساسات متضاد آنها، فضایی پرکشش و جذاب برای خواننده به وجود میآورد. این کتاب با زبانی ساده اما پر از جزئیات، به شرح جهان جادویی و عجایب آن میپردازد و با خلق پیچشهای داستانی، خواننده را درگیر ماجراهای حماسی میکند.
در نهایت، این اثر نمایانگر روحیه مقاومت و امید در برابر چالشهای بزرگ است و میتواند الهامبخش دوستداران ادبیات فانتزی باشد. ماجرا با پیچشهای غیرمنتظره، دشمنیها و توطئههایی پیش میرود که نورا را به چالش میکشند و او را به ورطهای از مبارزات و تصمیمهای بزرگ هدایت میکنند. در این مسیر، او قدرتی پنهان را درون خود کشف میکند که باید برای نجات دوستان و خانوادهاش، آن را به کار گیرد. داستان به مفاهیمی چون وفاداری، رشد درونی، و اتحاد میپردازد و به خواننده یادآور میشود که نیروی واقعی، درک و شجاعت از درون حاصل میشود. این کتاب، با نثری دلنشین و توصیفاتی زیبا، خواننده را به سفری جادویی در دنیایی پررمز و راز میبرد و میتواند برای علاقهمندان به ادبیات فانتزی، تجربهای سرگرمکننده و الهامبخش باشد. در ملکه پریان، نورا در سفری پرخطر، معنای واقعی شجاعت و ایثار را میآموزد. او از دختری ساده و بدون جادو، به شاهزادهای تبدیل میشود که امید و اتحاد را به سرزمین پریان بازمیگرداند. نورا با دوستانی که در مسیرش مییابد و دشمنانی که او را به چالش میکشند، به سفری درونی و بیرونی میرود تا یاد بگیرد چگونه از قدرت درونی خود استفاده کند و با تاریکی مبارزه نماید. داستان، نهتنها از نبردی حماسی میان خیر و شر سخن میگوید، بلکه به عمق انتخابهای اخلاقی و سختیهایی که قهرمانان واقعی با آنها روبهرو میشوند، میپردازد. ملکه پریان با دنیای افسانهای خود، به خوبی خواننده را با امید و مقاومت آشنا کرده و تجربهای الهامبخش و خیالانگیز برای هر علاقهمند به ادبیات فانتزی ارائه میدهد.
دانای بزرگ اشتباه فکر می کرد که پسرش مطمئن ترین پری برای نگه داشتن این راز است؛ چون برخلاف خودش پسرش دوست داشت سرزمین پریان را تصاحب کند و بقیه پریان زیر دستان او باشند. او وقتی نامه را خواند، بسیار عصبانی شد و با خودش گفت: این چه پیشگویی است؟! چرا باید یک پری دیگه مزاحم کارم بشه، اگه بخوام دو نفر رو شکست بدم کارم خیلی سختتر می شود، حالا باید چیکار کنم؟ چگونه هردوی آن ها را از سر راهم بردارم؟ یکیشون کم بود حالا دو نفر شدند؛ آه! ناگهان نایورا با استفاده از پرتال وارد خانه دانای بزرگ شد و گفت: دانای بزرگ و کتاب جادویی کجا هستند؟ پسر دانای بزرگ با تعجب به او نگاه کرد و بعد گفت: دیگر دانای بزرگی وجود ندارد.
حالا من جای پدرم را گرفتم و از الان به بعد من حکیم بزرگ هستم. تو هر کاری با پدرم داشتی مجبوری به من بگویی. آها! پس بالأخره اون پیرمرد جان داد. پس مجبورم از تو بپرسم؛ مطمئنم اون پیرمرد به تو همه چیز رو گفته است. حالا به من بگو درکتاب جادویی چیزی در مورد پری که قدرت جادویی بیشتری از قدرت من داشته باشد نوشته شده؟ یا اون پیرمرد در مورد این پری با تو حرفی زده؟ اگر بگویی نه که باور نمی کنم یا حقیقت را به من می گویی یا عمر تو هم کوتاه خواهد بود.