کتاب خرابکارهای کمدینکش نوشته فرانک انصاری میباشد و انتشارات مهرستان آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب داستان پرفرازونشیب دختری به نام پرستو که به دلیل عوض شدن شهر محل اسکانش در مدرسهای جدید مجبور به ادامه تحصیل میشود. پرستو به محض ورود به مدرسه با گلرخ رئیس استنداپ کمدینهای مدرسه جدید آشنا میشود و او را رقیب سرسخت خودش میپندارد. پرستو یک عروسک به نام فرید دارد که با او حرف میزند. در جریان داستان و برای انتقام از گلرخ، پرستو با فرید همدست میشود که گلرخ را شکست دهد؛ اما ناگهان فرید گم میشود...
انگار با چکش بزرگی روی سرم زده بودند که اینطوری درد میکرد. شاید بهخاطر گریههای دیشبم بود. مدرسهها یک هفته پیش باز شده بودند؛ ولی با آمدن ما به این شهر، آن روز، اولین روز مدرسهی من حساب میشد. با بابا توی ماشین نشسته بودم و داشتیم بهسمت مدرسهی جدید حرکت میکردیم.
زیرچشمی به بابا نگاه کردم؛ اثری از ناراحتی شب قبل در قیافهی بابا نبود. بابا عادت داشت زود همهچیز را فراموش کند. برعکس من که همهچیز تا مدتها در ذهنم باقی میماند. بهخاطر آمدن به این شهر، خیلی از دست بابا دلخور بودم. چقدر التماسش کرده بودم که در شهر خودمان بمانیم؛ اما بابا قبول نکرده بود. آخرسر هم آمده بودیم اینجا. از دوستانم جدا شده بودم و دیگر نمیتوانستم با آنها در یک مدرسه باشم... .