نشریه روایت ایرانی در تداوم اعتلای زبان و ادب فارسی (پیش شماره اول) در ساده ترین تعریف خود گونه ای از روایت است که نشانه ها و معناهای تولیدشده از آن روایت با دلالت های صریح یا ضمنی؛ با اندیشه، اخلاق، فرهنگ، هنر، خانواده، معماری و ارزش های اجتماعی و تاریخی و ... مرتبط باشد و از حکمت و معرفت ایرانی نشأت بگیرد.
به دیگر سخن اینکه کلیه وجوه روایی اثر تولیدشده با این مفاهیم رابطه نهادینه داشته باشد. در مورد شکل و محتوای روایت ایرانی منظور این نیست که تمام روایت ها و کلیهی متون تولید شده در عصر حاضر، همان داستان ها و روایت هایی را دنبال کند که در ادبیات قدیم بوده است و به نوعی به بازگشت به گذشته و تقلید از متون قدما و ادبای قرون پیش تر برسیم، بلکه مراد این است که روح داستان گویی و نقل و روایت را به سرچشمه های روایت ایرانی که خیر و نیکی و صلاح و امیدواری و صلح و دوستی ارزش های انسانی و اجتماعی و ... است، سوق دهیم.
مرادمان این نیست به یک فضای افسانه ای و دور از واقعیت به روایت گری بپردازیم، بلکه روایت امروزین را به تناسب شکل و محتوای خود با مفاهیم و مضامین ایرانی که در متن روایت ایرانی نهفته است، نزدیک کنیم و آثار غنی ایرانی را که طی قرن ها ارائه شده مطمح نظر داشته باشیم؛ به طور مثال در شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی از زیباترین خصائل انسانی مانند: خرد و تعقل، عدالت، عشق، نوع دوستی، وطن دوستی، مبارزه و ... مکرر نام برده شده و مقصد و مأوای نهایی داستان های شاهنامه هم به سمت و سوی همین ارزش هاست.
حال می توان در درام های اجتماعی یا انیمیشن ها و حتی رمان های پلیسی امروزی به انحای مختلف و به ضرورت طرح و داستان روایت، چه در شکل و چه در مضمون، نشانه ها و معناهایی از روح و شخصیت ایرانی را روایت کرد و آنچه را پیش از این در متون روایی ایرانی به کثرت و در گستره های وسیع به درازای تاریخ ایران ساخته و پرداخته شده با ضرورت و نیاز امروز همساز کرد.
روایت ایرانی چقدر اهمیت دارد؟ و اینکه بفرمائید چقدر هویت ایرانی در روایت ایرانی مستتر است؟ بسم الله الرحمن الرحیم. در این مجال و فرصت کوتاهی که خدمت تان هستیم مقدماتی را می شود مطرح کرد: نخست اینکه چرا باید به روایت ایرانی بپردازیم، و روایت ایرانی می تواند پشتوانهی چه مسائل و پاسخ دهندهی به چه نیاز و عطشی باشد که ما داریم؟ همیشه بازگشت به هویت، قدرت آفرین است. یعنی هر وقت ما هویت خود را بشناسیم و هویت خودمان را تقویت کنیم، قدرت برای خودمان خلق کرده ایم.
این نکتهی اول. نکتهی دوم اینکه ما به جای تکیه به بیگانه از خود بهره گرفته ایم. ما حتماً سراغ فرهنگ بیگانه خواهیم رفت و فرهنگ دیگران را مرور و بررسی می کنیم و از آن استفاده می کنیم، اما اینکه در چالهی تفکر و اندیشهی او بیافتیم باعث می شود که هویت مان گم شود. گم شدن هویت معادل از دست رفتن همهی توان ها و سرمایه هاست.