آفت تجدیدنظرطلبی از ابتدای انقلاب اسلامی به جان ما افتاده است. بسیاری از انقلابیها که برای پیروزی یا بقای انقلاب اسلامی زحمتها کشیده بودند، صف خود را جدا ساختند و علیه جمهوری اسلامی اقدام کردند. این روند ریزش، در دورههای دیگر جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و اشخاص مختلف به بهانهها و به صورتهای گوناگون، در مقابل جمهوری اسلامی ایستادند. شناخت فرایند و علت تجدیدنظرطلبی به کُندشدن و پیشگیری و درمان این عارضه کمک میکند.
هدف از کتاب جریانشناسی تجدیدنظر طلبی، اثر محسن ردادی؛ شناخت ماهیت و ریشههای تجدیدنظرطلبی است تا بتوان به این وسیله، مانع آن شد یا سرعتش را کند کرد.
فصل اول: مفهومشناسی تجدیدنظرطلبی
۱-۱. تجدیدنظر در اندیشهی انقلاب اسلامی
پیش از هر چیزی، باید به این موضوع پرداخت که وقتی از تجدیدنظرطلبی سخن گفته میشود، منظور تجدیدنظرطلبی در چه چیزی است. قاعدتاً منظور تردید کردن در «اندیشه و اهداف» انقلاب اسلامی است؛ آن هم اندیشه و اهداف اساسی و ماهوی انقلاب اسلامی. اما اندیشه و اهداف اصلی انقلاب اسلامی چیست؟ در این باره کتابهای خوب و متعددی نوشته شده است و قرار نیست اینجا جز به اشاره، به این موضوع بپردازم. بنابراین با مروری کوتاه سعی میکنم اندیشه و هدف های اصلی انقلاب اسلامی آشکار شود تا از این پس بدانیم تجدیدنظرطلبان، در چه مؤلفه یا مؤلفههایی از اندیشه انقلاب اسلامی تجدیدنظر کردهاند.
بیشترین شعاری که در روزهای انقلاب سر داده میشد، مربوط به «اسلامخواهی» بود. تقریباً یک چهارم شعارها به این حوزه تعلق داشت و با ۲۴۵ شعار در بین ۱۰۱۷ شعار، مهمترین هدف و آرمان مردم انقلابی به شمار میآمد. در همین راستا، شعار «حکومت اسلامی» بسامد زیادی در میان مردم داشت.. .