کتاب یک روایت معتبر درباره انقلاب سفید نوشته سنا شایان توسط انتشارات به نشر منتشر شده است.
انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم اسمی بود که محمدرضا پهلوی روی اصلاحاتش گذاشت. این انقلاب از اصلاحات ارضی شروع شد و ادامه یافت. اصلاحاتی که ازطرف حکومت بر مردم تحمیل شد و مقدمه ای بود برای یک انقلاب از بالا به پایین.
انقلابی که نسخه آمریکا برای جلوگیری از انقلاب از پایین به بالای مردمی در ایران و کشورهای جهان سوم بود. قرار بود در این انقلاب خونی ریخته نشود و همه چیز در صلح انجام شود. برای همین شاه اسمش را گذاشت انقلاب سفید، اما انقلاب سفید در سکوت و آرامش انجام نشد.
شاه همیشه می ترسید که یکی از نخست وزیرهایش از او جلو بزند و جایش را بگیرد. او تجربه تلخ نخست وزیری مصدق را از سر گذرانده بود و چشمش ترسیده بود. امینی از مصدق خطرناک تر بود. او حمایت آمریکا را داشت و به خانواده قاجار وصل بود.
ازطرفی امینی معتقد بود، شاه فقط باید سلطنت کند و تمام اختیارات خود حتی کنترل نیروهای دفاعی را در اختیار او قرار دهد، اما شاه این مسئله را نمی پذیرفت و فکر می کرد پس از اجرای اصلاحات ارضی و تضعیف و سلب موفقیت اقتصادی اش قصد دارند پشتوانه نظامی او - یعنی ارتش و نیروهای مسلح - را هم از او بگیرند.
خلع شاه از اختیاراتش، پایگاه سیاسی انگلیس در ایران را از بین می برد؛ بنابراین اگر این اتفاق می افتاد، شاه دیگر قدرت مانور در میان دو قدرت آمریکا و انگلیس نداشت.