نسبت سنجی اندیشه شیعی و دموکراسی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب نسبتسنجی اندیشه شیعی و دموکراسی
کتاب نسبتسنجی اندیشه شیعی و دموکراسی به قلم محمدمهدی بهداروند به دموکراسی میپردازد. با پیروزی انقلاب اسلامی و ضرورت تشکیل نظام سیاسی جدید بنیانگذار انقلاب اسلامی به خواست و مطالبات مردم ایران در جریان مبارزه علیه رژیم پهلوی تأکید کرد.
این مطالبه تشکیل نظام سیاسی در چهارچوب شریعت بود تا در سایه آن حکومت بتوان به رشد و تکامل جامعه و افراد توجه کرد. تشکیل این نظام سیاسی حاصل اندیشههای سیاسی امام خمینی و تصویر روشن ایشان از حکومت اسلامی در قالب مردمسالاری دینی است. با توجه به آنچه گذشت، ضرورت شناخت و تبیین مردمسالاری دینی را در مییابیم؛ نظامی که در آن شاخصههای اصلی حکومت عدالتمحوری، همراهی با مردم برای مردم (و نه برای حکومت!)، خدمتگزار بودن حکومت و خدامحوری در نظر گرفته شده است.
تفاوت نقش و جایگاه آرای مردم در تعیین حاکمیت از قدیمالایام معرکه آرای مختلف بوده است و دموکراسی غربی در ستیز با دین و اسلام همواره درصدد بوده است مردمسالاری غربی را به عنوان نمونه و الگوی آرمانی برای سرپرستی بشر معرفی کند؛ بنابراین شناخت دمکراسی غربی که از آبشخور لیبرالیسم تغذیه میشود، ضرورت دارد. برخی متفکران و سیاستمداران غربی این شیوه را تنها روش حکومت مطلوب بر انسان معاصر میدانند و دموکراسی مطلوبشان، الگوی پیشنهادی و بلکه تحمیلی آنان برای کلیه نظامهای سیاسی دنیاست تا سیطره و سلطهای را که فوکویاما برای لیبرالیسم سرمایهداری در نظر گرفته است، در سرتاسر جهان بگسترانند و این همان پایان تاریخ مورد نظر آنان است. بنابراین برای مواجهه با این جریان باید ضمن تبیین مردمسالاری دینی به تفاوتهای آن با دموکراسی غربی پرداخته شود.
به منظور تبیین ارتباط دین و دموکراسی کتاب نسبتسنجی اندیشه شیعی و دموکراسی کوششی است برای یافتن پاسخهایی مناسب به پرسشهای زیر:
(۱) آیا دین و دموکراسی قابلجمع است یا اینکه این دو از هم بیگانهاند؟
(۲) دموکراسی دینی یا به تعبیر صحیحتر مردمسالاری دینی به چه معناست؟
(۳) آیا باید قرائتی از دین ارائه داد که به دموکراسی کامل خوشامد بگوید یا لازم است بیخدشه بر آموزههای دینی دموکراسی را با آن سازگار کرد؟
(۴) برای برقراری رابطه بین دین و دموکراسی آیا باید در دین تجدیدنظر کرد یا در دموکراسی؟
کتاب نسبتسنجی اندیشه شیعی و دموکراسی با تأکید بر ابهامها، تعارضها و معایبی که در دموکراسی غربی وجود دارد، بر آن است که دموکراسی الگوی یگانه نظامهای سیاسی در پایان قرن بیستم نیست و خود متفکران غربی همچون دیدگاه «فرامدرن» و «فراصنعت» به «فرادموکراسی» میاندیشند.
گزیده کتاب نسبتسنجی اندیشه شیعی و دموکراسی
در منطق اسلام، حاکم یا به شخصه ازطرف خداوند تعیین میگردد، که در این صورت حکومت صددرصد الهی و حکومت خدا بر مردم است و رهبر معصوم و پیراسته از هرگناه و اشتباه، قوانین آسمانی را اجرا میکند؛ یا اینکه خود مردم، حاکمی را طبق ضوابط شرعی و مطابق با اوصافی که قرآن و سنت تعیین کرده است، برمیگزینند و او نیز موظف است خود را در چهارچوب قوانین الهی قرار دهد. در چنین صورتی، حکومت او شرعی و اطاعت وی واجب است؛ بر همین اساس، حاکمیت و حکومت اسلامی، «الهی-مردمی» است و عناصر و ارکان تشکیلدهندۀ واقعی آن، سه چیز است: ۱. قانون الهی، ۲. ولایت معصوم یا فقیه، ۳. پذیرش مردم.
این تعریف و معنای حکومت، درحقیقت دموکراسی واقعی و به تمام معنایی است که عده ای شعار آن را میدهند. این نظام مردمسالاری دینی، که محوریت آن ولایتفقیه است، در آثار فقها و علمای عظیمالشأن اسلامی، در طول تاریخ، به خوبی طرح و بیان شده است و این مسئله نشاندهنده ضرورت تداوم حکومت اسلامی است.