تشکیلات یکی از فرایض هر گروه مردمی است که یک هدفی را دنبال می کنند. تشکیلات یعنی نظم، یعنی ارتباط و اتصال و زنجیره یی کارکردن؛ این معنای تشکیلات است. این چیزی است که نه فقط بد نیست؛ بلکه یک چیز خوب و بلکه یک چیز ضروری است. هیچ کاری در دنیا بدون تشکیلات پیش نمیرود. انقلاب اسلامی ایران هم بدون تشکیلات پیش نرفت و پیروز نشد. یکی از ضعفها و نواقص نیروهای حزب اللّهی، منسجم نبودن و نداشتن تشکیلاتی منسجم برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است. بدیهی است که اساس کار، تشکیلات منسجم، یکپارچه و متحد برای مدیریت و به ثمر رساندن فعالیتهای اجتماعی است. آنچه در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است این میباشد که تا تشکیلاتی برپا نشود مدیریت شکل نمیگیرد و کار پیش نمیرود.
ما باید در روانشناسیِ شخصیتی خودمان در جنگ نرم، تجدید نظر کنیم. همان طور که قبلا گفتیم برای جنگ دو آمادگی در ما باید وجود داشته باشد. آمادگی برای کشتن و آمادگی برای کشته شدن. خیلی بد است که ما، آمریکا را از نظر اعتقادی دشمن بدانیم اما مجبور شویم بگوییم، با او مذاکره کنیم که تحریمها را بردارد که یک مقدار رزقمان بیشتر شود. این یعنی ما موحد هم نیستیم. قائل به این نیستیم که خدا رزاق است. باید در نظر داشته باشیم و سریع نگوییم «کادَ آالفَقرُ اَنْ یَکونَ کُفراً». تاریخ نشان میدهد که سه سال در شعب أبیطالب به شکمشان سنگ میبستند و یک نفر از مسلمانان کافر نشد بلکه برعکس آن رخ داد. ما باید بتوانیم اعتقادات مردم را بالا ببریم، در کنار آن نیز میبایست کارآمدی را بالا ببریم. فرض بگیریم یک نفر از قوزآباد علیا آمده است و میخواهد یک مقدار با ما از دغدغه بگوید. چقدر مخاطبینمان آمادگی دارند با نان خالی بجنگند؟ هنوز جنگ نشده است، قرار نیست جنگ هم بشود، چقدر این آمادگی در ما وجود دارد؟ چقدر در ما غیظ نسبت به دشمن وجود دارد؟ چقدر حس جنگ وجود دارد؟