در کتاب دوران جدید عالم به رویکرد انتقادی انقلاب اسلامی نسبت به جهانِ متجدّد غربی و مبتنی بر سخنانِ رهبر معظّم انقلاب اسلامی، به تفصیل پرداخته شده است.
نام این کتاب، شاید شمارا به یاد زندگی پس از بسیاری از انقلابهای جهان بیاندازد، مثل انقلاب صنعتی، انقلابهای ضد بردهداری، انقلاب فرانسه و... بیافتید. اما شاید زمان ببرد که به یاد بیاورید، از جمله بزرگترین انقلابهای جهان، انقلاب اسلامی ایران در کشور خودمان است.
برای اطلاع از رویکرد مردم کشورمان پس از این دگرگونی نسبت به جهان، کتاب را در دو بخش مجزا مطالعه میکنیم:
بخش اول به موضوع «انقلاب اسلامی و جهان متجدد» اختصاص دارد و بخش دوم هم موضوع کلان «غربشناسی و تجدد انتقادی» را زیر نظر دارد.
برای نگارش و نشر این اثر در انتشارات انقلاب اسلامی، سعید اشیری به گردآوری بیانات حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مد) و تبیین و بررسی آنها پرداختهاست تا گفتمانی انتقادی و جامع را رقم بزند.
دوران جدید عالم؛ وعدهی الهی و سنّت تاریخی
بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریّت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همهی عالم دارد آغاز میشود. نشانهی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجّه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیهی به وحی. بشریّت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادّی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد؛ نه لیبرالدمکراسی غرب جاذبه دارد– میبینید در مهد لیبرالدموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست– نه ناسیونالیستهای سکولار جاذبهای دارند.
امروز در میان امّت اسلامی، بیشترین جاذبه متعلّق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی؛ که خدای متعال وعده داده است که مکتب الهی و وحی الهی و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیدهی بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنایی است.
امروز در کشورهای اسلامی علیه دیکتاتوریهای وابسته قیام شده است؛ این مقدّمهای است برای قیام علیه دیکتاتوری جهانی و دیکتاتوری بینالمللی که عبارت است از دیکتاتوری شبکهی فاسد و خبیث صهیونیستی و قدرتهای استکباری.
انقلاب اسلامی؛ علیه تمام موجودیّت جهانِ استعماری غرب
انقلاب اسلامی، ناگهان تمام موجودیّت و نظام ارزشی دستگاه استعماری غرب و دنیای سرمایهداری را زیر سؤال برد؛ یعنی آیندهشان را کلّاً تهدید کرد و ابهامی به آیندهی آنها داد؛ چون این انقلاب بر مبنای اسلام بود و نتیجتاً هرجا مسلمانی باشد، ممکن است این انقلاب بالقوّه در آنجا تحقّق پیدا کند. بعد هم مرتّب نمونههای آن را از افغانستان گرفته تا اندونزی و مالزی و مصر و تونس و حتّی در کشورهایی که سیستمهای بهاصطلاح انقلابی دارند- مثل الجزایر یا لیبی- دیدند و مشاهده کردند که همین اسلام در آنجاها سر بلند کرده است و «هل من مبارز» میگوید و آینده را ترسیم میکند. اینها احساس وحشت کردند و تمام دنیای سرمایهداری و استکباری دست به هم دادند برای اینکه در مقابل اسلام بایستند. البتّه دنیای سوسیالیسم بهگونهی دیگر مقابله میکرد؛ منتها مثل غربیها ابزار لازمِ اندیشمندی و آیندهنگری و توجّه را در اختیار نداشت. این رشتهای از تمدّن صنعتی و مسئلهی آمار و آرشیوها و آیندهها و حدسیّات است که شرقیها به همان نسبت که در کار صنعتی عقبند، در این قضیّه هم از غربیها عقبند.
«شرق و غربِ سیاسی»؛ هر دو برآمدهی عالَمِ متجدّدِ غرب
تجربهی غرب، تجربهی ناموفّقی است. محصول تجربهی غرب در نظامهای اجتماعی، یکی فاشیسم است؛ حکومت نازی، یکی کمونیسم است؛ حکومت بلوک شرق سابق، یکی هم لیبرالیسم است؛ حاکمیّت مطلقالعنان امروز دنیا، که مظهرش آمریکاست و نورچشمی و عزیزکردهاش هم اسرائیل است. همهی جنایتهایی که تقریباً در طول صد و پنجاه سال اخیر صورت گرفته- از آغاز روشنفکری غربی در عرصهی عمل- محصول تجربهی غرب است. یک قلم آن، دو جنگ جهانی است که میلیونها کشته بر ملّتها تحمیل کرد؛ بدون اینکه خودشان بخواهند. گروههای سیاسی در اروپا، در فرانسه و در سایر کشورها چقدر تلاش کردند که از جنگ جهانی اوّل پیشگیری کنند- با مقالات آتشین، با نطقهای مهیّج، با اجتماعات گوناگون- امّا نشد که نشد. نمونهی دیگرش را بعد از گذشت تقریباً نود سال از وقوع جنگ جهانی اوّل، در تهاجم آمریکا به عراق ملاحظه کردید.
این کتاب را در فراکتاب با تخفیف دریافت کنید.