کتاب مهمانی باغ سیب نوشته داوود امیریان است که توسط انتشارات عهد مانا منتشر شده است. کتاب مهمانی باغ سیب، داستان زندگی یاران پیامبر (ص) است. داستانی زیبا از حماسه هایی که یاران و صحابه ی پیامبر (ص) در عصر روز بعثت آفریدند. روزی که حضرت محمد رسالتش را به عنوان پیامبر به جهانیان اعلام کرد و یارانش در کنار او بودند تا در این روز تاریخی، با شجاعتی که از خودشان نشان می دهند، حماسه بیافرینند. مهمانی باغ سیب داستانی از حضور یاران پیامبر در باغ سیب او و بخشی خواندنی و دلنشین از تاریخ اسلام است.
ابوسفیان بازوانش را باز کرد و گفت: خوش آمدی پسرعمو، قدم به چشم ما گذاشتی. و حیّ بن اخطب را در آغوش گرفت! عکرمه بن ابوجهل، عمروعاص و معاویه پسر ابوسفیان هم به حیّ بن اخطب و دیگر بزرگان قوم بنی نضیر خوش آمد گفتند. در منزل پرزرق و برق ابوسفیان، حیّ بن اخطب و بزرگان یهودی پس از صرف شام نقشۀ خود را تعریف کرده و خنده را مهمان چهرۀ ابوسفیان و دیگر سران مشرکان نمودند. ما برای ریشه کن کردن محمّد و مسلمانان با شما متّحد می شویم.
هر کمکی از دستمان بربیاید در اختیارتان می گذاریم. ابوسفیان که نیرو و توانی تازه پیدا کرده بود با حیّ بن اخطب بر سر اتّحاد گفتگو کرد: هدف همۀ ما یکی ست. محمّد باعث شد که کار و تجارت شما کساد شود و بین خانواده ها اختلاف بیفتد. در جنگ های بدر و احد خیلی از بزرگانتان را نابود کرد و همین بلا را سر ما هم آورد. ما را از سرزمین و نخلستان هایمان آواره کرد. ما هفتصد شمشیرزن بی باک و شجاع داریم و یهودیان بنی قریظه هم به ما می پیوندند. امّا آنان که با محمّد پیمان بسته اند. کدام عهد و پیمان؟ وقتی سپاه ما را ببینند مطمئن باش به ما می پیوندند. باده های شراب پر و خالی شد. نظرها گفته و شنیده شد و سرانجام همگی دست در دست هم سوگند وفاداری و اتّحاد خوردند. ابوسفیان گفت: حالا برویم کعبه تا من یک سؤال مهم از شما بپرسم و قسم تان بدهم.
همه به سوی کعبه رفتند. ابوسفیان به کعبه اشاره کرد و گفت: شما یهودیان اهل کتاب و صاحب علم و شریعت هستید. می دانید که ما با محمّد اختلافی به جز دینی که آورده نداریم، چون برخلاف سنّت ماست. حالا به من بگویید که دین و مذهب ما بهتر است یا دین جدید محمّد که بر اساس یکتاپرستی است؟