کتاب روزهایی که هنوز از آن سر در نمیآوریم، اثر سیدمیثم موسویان؛ رمانی ایرانی با مضمونی عرفانی میباشد. که هدف از به نگارش درآمدن آن، این است که مخاطب را از «لایههای سطحی زندگی روزمره به عالم غیب و شهود» ببرد. گروهی چهار نفره به توصیهی یک ساحره به دنبال نقشهای، به سفری پر خطر میروند تا راهی برای نجات روستای خود پیدا کنند.
غمها برای خودشان زمزمهای دارند. وقتی خورشید دلش خواست یک قدم جلوتر بیاید و مردم را کباب کند، مردم یکییکی به سراغ من آمدند. تازه یادشان آمده بود دهاتشان منجی هم دارد و میتواند کاری کند که خورشید یک قدم به مدار خودش برگردد. میبینید تو را خدا؟! یکی دیگر کبابشان کرده؛ من باید نجاتشان بدهم. وقتی هم که نجات پیدا کنند، باز من میروم پشت خشت و حتی از دیدنم هم وحشت میکنند. این وسط تنها دلیرسانا است که همیشه یار وفادار است.
مردم همیشه به مسائل پشتپرده بیتوجه بودهاند و هستند. حقشان بود بگذارم روستا را عذاب نابود کند؛ اما چه باید میکردم وقتی مدام میخواستند کاری انجام بدهم و من هم مسئولیتهایی دارم که نباید نادیده میگرفتم؟! حالا وقتش بود که قدرومنزلت عِلم و عالم آشکار شود.
مسائل پشتپرده به قدمت فسیلهای زیر خاک مغفولاند. استخوان را انداختم داخل آتش و چهارچهره از میان دود و شعلههای آتش بیرون آمدند.. .