کتاب شیرین تر از شکر (جلد دوم)، شامل 365 داستان کهن ایرانی؛ فصل تابستان با 95 داستان می باشد. این مجموعه بازنویسی داستان های کهن فارسی است که ابوالفضل هادی منش آن را برای نوجوانان بازنویسی کرده است.
کتاب شیرین تر از شکر، 365 حکایت کهن را برای گروه سنی نوجوان و جوان در خود دارد که می تواند هر حکایت آن برای یک روز خوانده شود و تمام روزهای سال با آن سپری شود.
محمدحسین صلواتیان تصویرگری مجموعه ی شیرین تر از شکر را انجام داده و تصاویر را با توجه به متن برای مخاطب خلق کرده است. همچنین سعید دین پناه نیز امور گرافیکی کار را بر عهده داشته است.
قورباغه ای در کنارِ لانۀ ماری، خانه داشت. او هر وقت زاد و وَلدَ می کرد، بچه هایش خوراکِ مار می شدند. قورباغه، از این رو بسیار ناراحت بود. روزی مشکل خود را با خرچنگ، دوست صمیمی و مهربانش، در میان گذاشت. او به خرچنگ گفت: نمی دانم باید چه کار کنم! نه توانِ مقابله با مار را دارم و نه می توانم از این محل دل بکَنَم و به جایی دیگر نقَْل مکان کنم. من این سرزمینِ خوش آب و هوا و خرّم را دوست دارم. هرگاه به چمن های زمُرُّدیٖن و گُل های چون جواهرش نگاه می کنم، لذّت می بَرَم و با خود می گویم: اینجا قطعه ای از بهشت است!
خرچنگ گفت: وقتی توان مقابلۀ مستقیم با دشمن قَوی تَر از خود را نداری، باید با مَکر و حیله کار را یک سَرہ کُنی. در فلان جا، راسویی زندگی می کند، از وجودش استفاده کن و مار را به هلاکت برسان. هر روز چند ماهی بگیر و در کنار لانه اش قرار بده، به تعداد ماهی ها اضافه کن و آن ها را تا لانۀ مار بچین. وقتی او ماهی ها را خورد و به مار رسید مطمئن باش او را نیز می خورد و تو از دستش خلاص میشوی. قورباغه پذیرفت و با این حیله مار را هلاک کرد.
چند روز گذشت. راسو که به خوردنِ بدون زحمت، عادت کرده بود و این شیوه را پسندیده بود، خواست دوباره به همان روش، رفع گرسنگی کند. برای خوردن ماهی به همان مکان همیشگی آمد؛ امّا در آن مکان، ماهی ای ندید. خیلی گرسنه و عصبانی بود، وقتی چشمش به قورباغه و بچه هایش افتاد به این خوراک متفاوت راضی شد و همه را خورد!