در جهان جاهایی است که میتوان گفت هر کسی تصویرش را میبیند، دلش میخواهد یک بار هم که شده آنجا باشد. جنگل آمازون، آبشار نیاگارا، قلهی دماوند، دریاچه ی ارومیه و ..... دریاچهی ارومیه یکی از دیدنیهای جهان است که روزگاری داشت خشک میشد. موجوداتی ذرهبینی به نام آرتمیاها در آب های شور زندگی میکنند این موجودات خوراک فلامینگوها و پلیکانها هستند. زمانی این پرندههای زیبا به دریاچه ی ارومیه میآمدند، زمانی هم مجسمههای این پرندهها را گذاشته بودند که گردشگران با آنها عکس یادگاری بگیرند.
مجموعه قصه عروس دریا (دو جلد) یادآور زیباییهای دریاچهی ارومیه است. یکی از ویژگیهای این مجموعه این است که هر داستان تصویرگر مخصوص خود را دارد.
مجموعه قصه عروس دریا (جلد اول) حاوی هفت داستان کوتاه، دربارهی دریاچهی ارومیه است. اولین داستان از پلیکان تنهایی سخن میگوید که تمام خانوادهاش را از دست داده و فقط برادر کوچکش را دارد. او تماموقت مراقب برادرش است، مبادا که او را هم از دست بدهد! داستان آخر، روایتی از احیای دریاچه است.
در همین لحظه پلیکان چرخی زد و به طرف دریاچه آمد. او با دقت به آب و آرتمیاها نگاه میکرد. آرتمیاها که ترسیده بودند، دور هم جمع شدند و یک صدا جیغ کشیدند. پلیکان سرش را با خوشحالی تکان داد. انگار می خواست به دخترک چیزی بگوید. اجازه داد بچهها نازش کنند؛ بعد بال کشید و رفت. دخترک رو به بچههای دیگر کرد و گفت: مطمئنم به زودی با دوستانش برمیگردد.
بچه ها شادیکنان رو به آسمان کردند و برای پلیکان دست تکان دادند. آرتی هم خوشحال بود؛ چون حالا میتوانست میلیونها میلیون خواهر و برادر داشته باشد، آن ها دیگر از رنگ سفید و از تنهایی نمیترسیدند.