کتاب آن دختر یهودی رمانی از خوله حمدی است که در آن نویسنده چگونگی آشنایی خود با قهرمان داستان نادا را شرح می دهد. مترجم این کتاب اسما خواجه زاده و انتشارات آن کتابستان معرفت می باشد.
آن دختر یهودی که پیام برادری برای همهٔ ادیان دارد، یکی از پرفروشترین رمانهای عربی است و تاکنون ۴۷ بار تجدید چاپ شده است. این کتاب عاشقانههای زنی یهودی و مردی مسلمان را به زبانی ساده روایت میکند.
در ابتدا، خوله حمدی داستانی را که شنیده است در یک وب سایت منتشر می کند و می تواند با قهرمان داستان، نادا، برای کسب اطلاعات بیشتر ارتباط برقرار کند. او پس از شنیدن کامل داستان و جمع آوری جزئیات، آن را به یک داستان عاشقانه تبدیل می کند که بین نادا به عنوان قهرمان داستان و احمد به عنوان قهرمان مقاومت لبنان اتفاق افتاده است. عشقی بین جامعه یهودی عرب و جامعه مقاومت لبنان.
به گفته نویسنده، این رمان بیطرفانه داستان واقعی قهرمانان واقعی را روایت میکند. داستان ریما، دختر مسلمانی که پس از مرگ مادرش، توسط یعقوب و همسرش تانیا و دو فرزندشان سارا و پاسکال که همگی یهودی هستند به فرزندی پذیرفته شده است. همچنین داستان نادا، دختر یهودی و احمد، پسر مسلمان از نیروی مقاومت لبنان است که از واکنش نادا و خواهر احمد، سماح، پس از ناپدید شدن احمد می گوید. اما به زودی نویسنده بی طرفی خود را رها می کند و شروع به ارائه شواهدی برای ترغیب خواننده به دین خود می کند.
این رمان برگرفته از داستانی واقعی است و بندبند طولانی آن به واقعیت بسته است و شخصیتهای اصلیاش روی این زمین نفس میکشیده و میکشند، اما تخیل هم در آن دست دارد تا به اسرار و خصوصیات شخصی و مگو احترام گذاشته شود و شکافهای داستان واقعی که صاحب داستان دربارهی آنها سکوت کرده مسدود گردد، یا جزئیات و دلایل وقایع مشخص شود.
ریما کودک یتیم مسلمانی است که قرار است تحت حمایت همسایه یهودی خود زندگی کند و به عنوان عضوی از آنان بزرگ شود و در عین حال با توجه به وصیت مادرش تعالیم اسلامی را هم بگذراند. جهان اعتقادی «بابا یعقوب» سرپرست یهودی دخترک یتیم، تا مدت زیادی تحت تأثیر عواطف انسانی به بهترین شکل ممکن پذیرای «ریما» است. اما این حمایت مدامی وجود دارد که فرزندان یهودی خانواده از «ریما» الگویی نگیرند..
تحولات عجیت زندگی بلاخره «ریما» را از جنوب تونس به لبنان می¬ کشاند و او را با «ندی» قهرمان دیگر کتاب آشنا می¬ کند. او باید در خانه «ندی» که یهودی است، کار کند تا بتواند امرار معاش کند. در همین هنگام است که « احمد» قهرمان سوم کتاب به عنوان یکی از نیروهای مقاومت لبنان، زخمی و نیمه جان از پیکار با نیروهای اسرائیلی، به خانه «ندی» پناه می¬ برد. «ندی» پرستار «احمد» می¬ شود و داستان عاشقانه «خوله حمدی» کم کم شکل می¬گیرد. آیا تزاحم ادیان رمقی برای این عشق باقی خواهد گذاشت؟ نویسنده تا چه حد توانسته است به عنوان ناظر و راوی بی¬ طرف باقی بماند و در رقابت ادیان این قهرمانان شرکت نکند؟
ندی سرش را به نشانه موافقت تکان داد. شهر مدتی بود تقریباً در صلح به سر میبرد. از کشتار مشهور قانا به بعد. از صمیم قلب آرزو داشت این آرامش تا ابد ادامه داشته باشد. او، هم از اینکه اسرائیل زمینهای لبنان را اشغال کرده نفرت داشت و هم از خروج نیروهای مقاومت برای جنگ با آنها. او درباره درگیریها دیدگاه خاص خودش را داشت و به حل مسائل به روش مسالمت آمیز فکر میکرد و این فکر بعد از آشناییاش با احمد پررنگتر شده بود. از از این میترسید که احمد روزی برود و دیگر برنگردد. قلبش ناگهان فشرده شد! یعنی الان او کجاست؟ قول داده بود به دیدنش بیاید. آیا درگیر ماجراجویی جدیدی میشود و قرارشان را لغو میکند؟ قطعاً مقاومت بعد از این تحریک اسرائیل و حمله گستاخانه به آسمان کشور کاری میکند.
بلند شد و اجازه گرفت؛
-باید به خانه برگردم. اگر خیلی دیر کنم پدر و مادر نگران میشوند.
-میتوانیم با خانه تماس بگیریم و بگوییم اینجا هستی، هنوز باران بند نیامده.
ندی لباسهایش را جمع کرد و مصرانه گفت:
-اشکال ندارد، باران یتان را قرض میگیرم! اما باید بروم، قرار است امروز احمد بیاید.
میشل لبخند زد؛
حالا فهمیدم، پس تا خانه میرسانمت.
-وقتی وارد پذیرایی شد سونیا و جورج داشتند با همان حیرت و نگرانی همان اخبار را نگاه میکردند. تصاویر صحنه ای فاجعه آمیز را نشان میداد. ندی با ترس در حالی که به تلویزیون اشاره میکرد، گفت:
-اینجا چه اتفاقی افتاده؟
جورج با چهرهای گرفته به او نگاه کرد؛
-از یکی از هواپیماهای اسرائیلی اشتباهی بمب افتاده!
-اشتباهی؟! کسی هم کشته شده؟
-به نظر میرسد بمب در یک محله قدیمی خورده باشد. عدهای هم در خیابان بودند.
-ناگهان ندی داد زد:
-ریما کجاست؟
سونیا بیتفاوت بلند شد تا تلویزیون را خاموش کند؛
-دو ساعت است به بازار رفته و هنوز برنگشته! چه دختر تنبلی است. همیشه دیر میکند!
چشمهای ندی از تعجب گرد شد...
کتاب خوب و جذابی بود ولی خب اشکالاتی هم داشت ، بطور مثال سن عایشه هنگام ازدواج با حضرت رسول شش سال ذکر شده در کتاب که اگر به منابع تاریخی معتبر مراجعه کنیم متوجه میشویم که عایشه در ۱۷ سالگی با پیامبر عظیم الشان اسلام ازدواج کرد و البته موارد دیگر. بارها در هنگام مطالعه کتاب ، بغض کردم و اشک درچشمانم جمع شد با اینکه معمولا در هنگام مطالعه احساساتی نمیشوم !! موضوع کتاب : عالی. ترجمه : خوب. ویرایش : متوسط بود و بهتر است که کتاب مجددا ویرایش شود . در فصل های مختلف اسامی اشتباه شده بود ، ازنظر تاریخی اشکالاتی وجود داشت و موارد دیگر.
...
من کتاب رو تازه شروع کردم برا همین نظر متوسط میدم بخونم میام کامل میکنم پس این کامنت ازین جهت نصفه کارس! ولی یکی از تفریحات مسولین طاقچه اینه یه کتاب یهودی بزارن و بشینن دعوای موافقا و مخالفا رو نگاه کنن اندکی کتاب رو میخونن اکثریتی بی دلیل فحش میدن مثل کتاب انسان خردمند ۹۹٪ کسایی که اونجا فحش نوشتن یه صفحه از کتاب رو نخوندن!(توجیه میکنن نوشته ی یه یهودی ارزش خوندن نداره) پس نوشتن تویی که یه کلمه کتاب نمیخونی و بی منطق هر نوشته ای رو فیلتر میکنی و برای دیگران هم نظر میدی کلا ارزش نگاه کردنم نداره . بخون خط به خط نقد کن نه که فحش بدی..اون وقت به نظرت احترام میزاریم . اینجا کتابخونس اگه نمیتونین مودب باشین ازین جا خارج شین و جای دیگه ای شعار بدین لطفا کتاب بخونین . . موضوع کتاب جدا و در مورد اون نظر نمیدم قلم نویسنده باب سلیقه ی من نبود و داستان برام کشش نداشت ،ادامه ندادم(سلیقه ای)
نسخه چاپی کتاب آن دختر یهودی را می توانید با تخفیف از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفارش داده و آن را خریداری نمایید.
مشخصات کتاب آن دختر یهودی در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتابستان معرفت |
نویسنده: | خوله حمدی |
مترجم: | اسما خواجه زاده |
تعداد صفحه: | 382 |
موضوع: | رمان خارجی |
قالب: | چاپی با تخفیف |
نظر دیگران //= $contentName ?>
کاملا با یک داستان جالب و پر چالش روبهرو میشید. توصیه میشود!...
بسیار زیبا بود ؛ پیشنهاد میکنم مطالعش رو از دست ندید....
این کتاب واقعا قشنگه طوریکه شگفت زده میشین:)...
خیلیی قشنگهه...
یه کتاب فوق العاده س...
من خیلی دوست داشتم اول که دو داستان رو هم زمان تعریف می کنه یکم درکش مشکله ولی بعدش فوق العاده میشه...
رمانی فوق العاده زیباست، ارزش وقت گذاشتن داره از دستش ندید👌🏻...