کتاب درخت آتش مجموعهای از اشعار نزار قبانی شاعر توانا و مشهور سوری است. قبانی این مجموعه را با الهام از شکست تاریخی اعراب در جنگ شش روزه با اسرائیل در پنجم ژوئن سال ۱۹۶۷ سروده است. جریانی که موجی تازه در شعر و ادبیات عرب پدید آورد.
نزار قبانی شاعری که به شعرهای عاشقانهاش مشهور است، با اصالت سوری از بزرگترین شاعران و نویسندگان جهان عرب بود. نزار قبانی در سال ۱۹۲۳ در دمشق به دنیا آمد. سرودن شعر را از شانزده سالگی آغاز کرد. در ۱۹۴۴ از دانشکده حقوق در دمشق فارغالتحصیل و در وزارت خارجه سوریه به کار مشغول شد. در شهرهای قاهره، لندن، بیروت و مادرید خدمت کرد و پس از وحدت مصر و سوریه سفیر این جمهوری متحده در چین شد. هنگامی که ۱۵ ساله بود خواهر ۲۵ سالهاش به علت مخالفت در ازدواج با مردی که به او تحمیل شده بود، خودکشی کرد.
در حین مراسم خاکسپاری خواهرش تصمیم گرفت که با شرایط اجتماعی که او آن را مسبب قتل خواهرش میدانست بجنگد. زن و عشق موضوع اصلی شعر قبانیاند. خودکشی خواهرش در ناکامی عاشقانه، مرگ پسر نوجوانش به بیماری قلبی، کشتهشدن همسرش بلقیس الراوی در بمبگذاری سفارت عراق، بر شعرش بسیار اثر گذاشتند. در چهل و سه سالگی، کار دیپلماسی را رها کرد و فقط به شعر پرداخت و با شکست و عقب نشینی اعراب در مسئله فلسطین، از شعر عاشقانه به شعر سیاسی و شعر مقاومت روی آورد.
پسرم
جعبه ی آبرنگ هایش را پیش رویم می گذارد
و از من می خواهد
که برایش گنجشکی رسم کنم...
قلم مو را
در رنگ خاکستری فرو می برم،
مربعی می کشم
که قفل دارد و میله ها،
پسرم با چشمانی لبریز حیرت می گوید:
«امّا این که زندان است!
پدر!
نقاشی گنجشک را بلد نیستی؟ »
به او می گویم:
«پسرم!
بر من خرده مگیر!
من
شکل گنجشک ها را از یاد برده ام! »
2
پسرم
جعبه ی قلم هایش را پیش رویم می گذارد
و از من می خواهد
که برایش دریایی رسم کنم،
مداد برمی دارم،
دایره ای سیاه می کشم،
پسرم می گوید:
«امّا این که دایره ای سیاه است!
پدر!
نقاشی دریا را بلد نیستی؟
تازه،
نمی دانی که رنگ دریا آبی است؟ »
می گویم:
«پسرم!
زمانی در نقّاشیِ دریا چیره دست بودم،
امّا امروز
قلاب و قایق ماهیگیری ام را گرفته اند،
و مرا از گفتگو با رنگ آبی بازداشته اند
و از صید آزادی. »