کتاب خلق نیکو، اثر غلامرضا شیخعلی؛ که برگرفته از داستانها و حکایتهایی از ائمه معصومین علیهم السلام و علمای والامقام و انسانهای بزرگ و همچنین پندهای آموزنده و اخلاقی از بعضی افراد است به منظور آشنا شدن هرچه بیشتر رهروان حقیقت و مکتب اهل بیت علیهم السلام تدوین شده تا بیشتر از پیش با اخلاق و منش انسانهای بزرگ آشنا شده و از نظر اعتقادی و عملی طبق نظرات ایشان عمل نمایند.
روزی امام حسن علیه السلام سواره بودند و مردی از اهل شام را ملاقات کردند وی پی در پی امام را لعن و ناسزا می گفت. امام هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد. آنگاه امام روبه مرد شامی کرد و سلام نمود و خنده کرد و فرمود: ای آقا گمان میکنم غریب باشی و گویا امر بر تو مشتبه شده، اگر از ما طلب رضایت میجویی از تو راضی میشویم، اگر چیزی سوال کنی عطا میکنیم، اگر طلب ارشاد کنی تو را ارشاد میکنیم، اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنیم، اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم، اگر محتاج باشی تو را بینیازت میکنیم، اگر رانده شدهای تو را پناه میدهیم، اگر حاجت داری حاجتت را بر میآوریم، اگر بار خود را بر خانه ما فرود آوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود زیرا خانه ما وسیع و از امکانات برخوردار است.
چون مرد شامی این سخنان را از حضرت شنید، گریست و گفت: شهادت میدهم که تویی خلیفه خدا بر روی زمین و خدا بهتر میداند که خلافت و رسالت خود را در کجا قرار دهد. پیش از آن که تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمنترین خلق نزد من بودید و الان محبوبترین خلق نزد من هستید. پس بار خود را به خانه حضرت فرود آورد و تا در مدینه بود میهمان امام بود و از محبان و معتقدان اهل بیت گردید.