کتاب یه علاقه خاص اثری از رضا اخوی است. این کتاب شامل متون کوتاه و گفتارهایی درباره فضای مجازی است که همراه با حدیثهای مختلف، مراقب بودن و یا به عبارت بهتر، استفاده درست و صحیح از فضای مجازی را به نوجوانان آموزش میدهد.
رضا اخوی در کتاب یه علاقه خاص درباره دنیای مجازی حرف زده است. دنیایی خوش آب و رنگ که نمیتوان آن را به کل کنار گذاشت یا حتی نادیده گرفت. این دنیا هم مانند هرچیز دیگری، مزایا و معایب خودش را دارد. او در هر بخش از کتاب، درباره یکی از جنبههای فضای مجازی حرف میزند و با استناد به احادیث و روایات مختلف در تلاش است تا نگاه صحیح را نسبت به این مقوله به مخاطبان، یادآوری کند.
«بومِ رنگ» صفحهایه که هنرمندا میتونن با طراحی و رنگآمیزی، خلاقیتها و ظرافتهای هنری و ذهنی خودشونو به نمایش بذارن. فضای مجازی هم مثل بومِ رنگه؛ با استفاده از رنگهای گوناگونی که تو فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وجود داره، آدم میتونه گوشههایی از هنر و خلاقیت خودش رو به نمایش بذاره.
انتخاب نوع رنگ و نقاشی هم دست خود آدمه؛ رنگهای شاد و متنوعِ کارهای مثبت، یا رنگهای سیاه و خاکستریِ گناه و رفتارهای منفی. فقط باید به یاد داشته باشه که آخرش، با کنار هم چسبوندن این تصاویر و طراحیها، نمایشگاه زندگیش شکل میگیره.
پیامبر فرمودند
(ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بإبنِ آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فِیها إلّا حَسرَ عَلَیهَا یَومَ القیامَةِ)
هر لحظهای که بر انسان بگذرد و به یاد خدا نباشد، در قیامت حسرتش را خواهد خورد.
***
یه قطرهای عسل، مورچه رو سمت خودش میکشونه. وقتی ازش چشید، براش دلنشین میشه، دوباره میچشه؛ اشتهاش بیشتر تحریک میشه. راضی نمیشه و دنبال ظرف عسل میگرده. لبههای ظرف رو میلیسه، وارد ظرف میشه و خودش رو تو دریای عسل میندازه تا لذتِ بیشتری ببره. وقت رفتن اما، پاهای بهزمینچسبیده، توانایی حرکت رو ازش میگیره.
بعضیا هم که تجربهٔ دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی رو ندارن، با دیدن این فضای متنوع و چشیدن لذتهاش، خودشون رو تو دریای رابطهها، بازیها، گفتوگوها و جذابیتهای بیشمار اون میندازن و پای دل و ذائقه لذتجوی اونا، چنان بند رابطهها و لذتها میشن که توانایی خروج از اونو ندارن و شیرینیش، چه بسا اونا رو به نابودی و پوچی میکشونه!
از امام علی نقل شده است
(لَم یَعقِلْ مَن وَلِهَ باللَّعِب، و استُهتِرَ باللَّهوِ و الطَّرَب)
کسی که شیفتهٔ بازی و دلباختهٔ سرگرمی و خوشی باشد، خردمند نیست.
***
قدیما افراد زیادی برای دیدن عکسهای متحرک و لذت بردن از شهر فرنگ هزینه میکردن؛ سرهای فرورفته تو دریچهها، در فضایی متفاوت و جذاب، برای لحظات و دقایقی دلخوش و بیخبر از همهجا بودن. با گذر ثانیهها، تصاویر نیز به پایان میرسید و همهچیز به حالت اولیه برمیگشت. قطعاً آدمای امروزی دهها شهر فرنگِ جذاب و تنوعهای غیر قابل قیاس با قدیم در اختیار دارن؛ اونم به صورت خصوصی و همراه همیشگی.
بازیهای رایانهای، موبایل و تبلت، شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی، گروهها و کانالها، هزاران بازی، فیلم، عکس، متن و محتوای قابل دسترس در اینترنت و... ساعتها اونا رو جذب و از خود بیخود میکنه؛ به همین جهته که سرهای فرورفته تو زیباییهای شهر فرنگ مجازی، آنچنان بهش چسبیدن که به این سادگیها ازش جدا نمیشن. همون شهر فرنگی که فقط برای تنوع و تفریحه، نه موندن و گیر کردن.
از امیرالمؤمنین روایت شده است
(إِنَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّها الْأَطْمَاعُ وَ تَرْهَنُها الْمُنَی وَ تَسْتَعْلِقُها الْخَدَائِعُ)
طمعها، دلهای مردمان نادان را از جا برکنند و آرزوها به گروگان گیرند و فریبها به بند کشند.