کتاب مرگ تخصص، اثر تام نیکولز با ترجمه ی حسین خدادادی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات آموخته منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است.
"مرگ تخصص" از آن دست عبارتهایی است که اهمیت شان را تمام قد به رخ میکشند. انتخاب چنین عنوانی مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و شاید بسیاری از مردم را حتی پیش از گشودن کتاب فراری بدهد.
ایالات متحده اکنون کشوری است که بسیار به ستایش نادانی خویش علاقه دارد. موضوع فقط این نیست که مردم اطلاعات فراوانی درباره علم یا سیاست یا جغرافی ندارند؛ آری ندارند، ولی این مشکلی قدیمی است و به راستی اصلاً مشکل نیست. مشکل بزرگ تر این است که به ندانستن "افتخار میکنیم". آمریکایی ها به جایی رسیده اند که نادانی را، به ویژه ناآگاهی از مسائل سیاست گذاری عمومی را، فضیلت تلقی می کنند. امتناع از پذیرش توصیه ی متخصصان معادل اظهار خودمختاری است و آمریکایی ها از این طریق از ایگوهای بیش از پیش شکننده شان در برابر اتهام احتمال ارتکاب اشتباه دفاع میکنند. این خود اعلامیه ی استقلال جدیدی محسوب میشود: زین پس فقط «این» حقایق را بدیهی نمیدانیم، بلکه «همهی» حقایق را بدیهی میدانیم، حتی آنهایی را که حقیقت ندارند.
اما نویسنده از علت نگارش کتاب پیش رویتان می گوید که نگرانم. امروز دیگر خبری از آن بحث های اصولی و آگاهانه نیست. اکنون سطح دانش یک آمریکایی متوسط چنان پایین است که کف «بی اطلاعی» را شکانده از سطح «اطلاعات غلط» هم پایین تر رفته و دارد به قعر «دفاع پرخاشگرانه از اشتباه» سقوط می کند و به جایی رسیده که مردم با اعتماد به نفس تمام درباره ی موضوعی که هیچ از آن سر در نمیآوردند، راهنمایی می کنند و برای نمونه بگویند باید به چه روشی میان مسکو و واشنگتن صلح برقرار کرد.
این داستانها نیز مرا شگفت زده میکردند: بیماران یا مشتریان نه تنها پرسشهای معقول مطرح نمیکردند، بلکه خودشان از توصیههای متخصص ایراد میگرفتند. به طور کلی، به هیچ وجه زیر بار نمیرفتند که متخصص کار خود را بلد است. بدتر اینکه امروزه میبینیم مردم نه تنها تخصص را جدی نمی گیرند، بلکه این کار به کرات در حیطه های گسترده تر و با خشم صورت می گیرد. علت حمله به تخصص شاید "فراگیری اینترنت، طبیعت بی نظم گفت و گو در رسانه های اجتماعی، یا تقاضا برای چرخههای خبری ۲۴ ساعته باشد"؛ ولی شیوه ی جدید انکار تخصص چنان با خود مقدس پنداری و خشم همراه است که،
دست کم به نظر من، علتش فقط بیاعتمادی یا کنجکاوی جست وجوی گزینه های دیگر نیست: خودشیفتگی همراه با تحقیر تخصص به مثابه ی نوعی تمرین خودشکوفایی است. در این صورت به طور کل می توان گفت: مقصود از مرگ تخصص، از بین رفتن توانمندی و اطلاع از موضوع هایی ویژه نبوده که بعضی از اشخاص را در حوزههای گوناگون از بعضی افراد جدا میسازد، بلکه مرگ تخصص فقط به معنای تکذیب علم و آگاهی حاضر نیست؛ بلکه به معنای تکذیب دانش و «عقلانیت» بدون سخت گیری است که «بنیان های تمدن مدرن» هستند.
این کتاب به موضوعات و عناوینی نظیر؛ مرگ تخصص، متخصصان و شهروندان، چه شد که گفتوگو ملالآور شد؟، آموزش عالی، اجازه دهید در گوگل جستوجو کنم، روزنامهنگاری نوینِ «نوین»، آنگاه که متخصصان اشتباه میکنند و در آخر به جمعبندی. متخصصان و دموکراسی پرداخته و به بررسی و تحلیل آن ها می پردازد.
همهی ما آنها را می شناسیم. آن ها همکاران ما، دوستان ما و اعضای خانواده مان هستند. آن ها جوان و پیر، غنی و فقیرند. برخی مدرسه رفته اند و برخی دیگر فقط یک لپ تاپ دارند یا کارت عضویت کتابخانه. ولی همه یک ویژگی مشترک دارند: انسان هایی معمولی هستند که معتقدند گنجینه ی دانش اند. تصور می کنند از متخصصان بیشتر می دانند. گستره ی دانش شان از استادان بیشتر است و در مقایسه با توده های ساده لوح بینش عمیق تری دارند. آن ها لذت می برند از اینکه همه چیز را برای ما توضیح بدهند، از تاریخ امپریالیسم گرفته تا خطرات واکسن ها را.
ما این افراد را می پذیریم و با این اخلاق شان کنار می آییم، زیرا می دانیم در خیال خودشان نیت شان خیر است. حتی احساس خاصی به آنها داریم. برای نمونه، در سریال تلویزیونی «به سلامتی»، کمدی موقعیتی که در دهه ی ۱۹۸۰ پخش می شد، یکی از شخصیت های ماندگار کلیف کلاوین نام داشت. او در اصل پستچی ای اهل بوستون بود که درباره ی همه چیز تخصص داشت. کلیف هم چون همتایانش در دنیای واقعی تمامی جمله های خود را با «تحقیقات نشون دادن که ...» یا «این یه واقعیت مسلمه که ...» شروع می کرد. بینندگان عاشق کلیف بودند، زیرا همه می دانستند کسی از او خوشش می آید: فلان دایی در مهمانی، فلان دانشجوی جوان که پس از گذراندن سال اول دانشگاه به خانه بازگشته است و ... .
این جور آدم ها دوست داشتنی بودند، زیرا در کشوری که دیدگاه های متخصصان محترم و اساس کار شمرده می شد، استثنا بودند. اما طی چند دهه ی اخیر اوضاع تغییر کرده است. افکار عمومی مدام تحت تأثیر طبقه ای از مردم قرار گرفته است که اطلاع چندانی از امور ندارند و بسیاری از افراد این طبقه افراد خود ساخته ای هستند که آموزش رسمی و تجربه را سبک می شمارند. اسکات آدامز کاریکاتوریست و نویسنده در انتخابات ۲۰۱۶ در توییتر خود نوشت: «اگر تجربه لازمه ی رئیس جمهور شدن است، پس موضوعی سیاسی را نام ببرید که من نتوانم آن را با یک ساعت آموزش دیدن زیر نظر برترین متخصصان یاد بگیرم.» گویی بحث با یک متخصص مانند کپی کردن اطلاعات از حافظه ای رایانه ای به حافظه ای دیگر است. نوعی «قانون گرشام» در حیطه ی تفکر در حال رواج یافتن است. این قانون میگوید: «پول بد پول خوب را از میدان به در می کند» و ما اکنون شاهد آنیم که اطلاعات غلط می تواند دانش را کنار بزند.. .
نسخه چاپی کتاب مرگ تخصص را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.
مشخصات کتاب مرگ تخصص در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | آموخته |
نویسنده: | تام نیکولز |
مترجم: | حسین خدادادی |
تعداد صفحه: | 254 |
موضوع: | مطالعات فرهنگی، تاریخ و علوم انسانی |
قالب: | چاپی |