کتاب عشق و دو نمایشنامهی دیگر، شامل چند نمایشنامه اثر توفیق الحکیم است که با ترجمه قاسم غریفی؛ وارد بازار نشر شده است.
توفیق الحکیم (1902-1978م) نمایشنامهنویس، داستاننویس و محقق برجستهی عرب در اسکندریهی مصر به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی و متوسطه در قاهره وارد دانشکدهی حقوق شد و لیسانس گرفت، سپس به خواست پدر و مادرش برای گرفتن مدرک دکتری در همان رشته روانهی پاریس شد، اما توفیق جوان در پاریس یکسره وقتش را صرف ادبیات و مطالعه در فرهنگ و نمایش اروپا کرد و دو سال بعد بیآنکه از پایاننامهاش دفاع کند، به مصر بازگشت. توفیق حکیم تا سال 1967 بیش از 80 نمایشنامه به رشته ی تحریر درآورد که 20 اثر آن اقتباسهایی از میراث نمایشی جهان بود. الحکیم را میتوان پدر نمایشنامه جدی مصری و رمان مدرن عربی دانست. از این میان، نمایشنامههای فکری ماندگارترین بخش آثار اوست. دغدغههای روشنفکرانه و تأملانگیز، شخصیتپردازیها و فضاسازیهای انتزاعی، دیالوگهای بسیار ماهرانه، بهرهبرداری مدرن از اسطوره و تاثیرپذیری شدید از سمبولیسم فرانسوی ویژگیهای اصلی این نمایشنامههاست.
منشی _ (قوطی سیگار را از جیبش بیرون میآورد و به عبدالغنی تعارف میکند) سیگار؟
عبد الغنی _ من سیگار نمیکشم چون دخانیات برای...
منشی _ میفهمم.
دبیرکل _ درست مثل من.... من هم کم سیگار میکشم... چون سینه را خراب میکند.
منشی _ (در حالی که سیگار به لب میگذارد) جناب عبدالغنی یک مرد منطق و اعتدال است.
دبیرکل _ همین طرز تفکر است که حزب ما به فکر افتاد... و امروز ما را فرستاد که از ایشان استدعا کنیم با این امتیازات شخصیتیِ بینظیر یار و یاور حزب و کشور باشند!
عبد الغنی _ ببخشید... ببخشید... من در خدمتام... چه کاری از دستم بر میآد.
دبیرکل _ که تشریف بیاورید و صندوقدار حزب شوید.
عبد الغنی _ صندوق حزب!
منشی _ این پُست حساسی است که فقط شما میتوانید آن را پر کنید!
عبد الغنی _ (ترسان) پر بشه... چی پر بشه.
دبیرکل _ (به سرعت) خب معلومه این پُست.
عبد الغنی _ صندوق... این صندوق... الان چیزی در آن.... هست....!
منشی _ (به دبیر کل نگاه میکند) معلومه... اموال حزب....
عبد الغنی _ چه چیز باعث شد که مرا انتخاب کنید!
دبیرکل _ چون شخصیت سرشناسی هستید... درست نیست که از امور سیاسی کشور دور باشید... درست است که شما عضو مجلس اعیان هستید... ولی آدمی مثل شما باید در اداره ی مملکت شرکت کند.
منشی _ ما وقتی وزرایی انتخاب میکنیم، که از نظر کفایت و خبرگی به مراتب در سطح بالایی هستند... چطور ممکنه که به شما فکر نکنیم؟