کتاب شب طولانی مجموعه داستانهای کوتاه نوشته عبدالرحمان اونق نویسنده معروف اهل ترکمن صحرا است که در انتشارات سوره مهر منتشر شده است. در این کتاب داستانهایی را به نام شب طولانی، گلدی بای، در ایستگاه قطار، یل آیاق و آخرین شکار میخوانیم. هر داستان ماجرایی عجیب دارد که مخاطبان را با خود به دل ماجراها میبرد.
رخدادهایی که هرکسی در زندگی خود ممکن است تجربه کند و یا تاثیر آن را در زندگیاش دیده باشد؛ به عنوان مثال در داستان اول کتاب شب طولانی درباره فرماندهای میخوانیم که به پایگاهی جدید اعزام میشود. او برای اینکه از جنگ و درگیری میان ماهیگیرهای غیرقانونی ترکمن و ماموران خود جلوگیری کند، تلاش میکند تا اعتمادسازی کند. اما از موضوعی میترسد و آن این است که مبادا تمام زحماتش به دلیل دشمنی یکی از مامورانش با رئیس ماهیگیرهای غیرقانونی از بین برود...
در سالن انتظار ایستگاه قطار، منتظر دوستی بودم. قرار بود ساعت ده آنجا باشم، ولی اشتباهی ساعت نُه آمده بودم. نمی دانستم یک ساعت وقتم را چگونه بگذرانم. صدای همهمه کسانی که می آمدند و می رفتند سالن را پر کرده بود.
رفتم و روی یکی از صندلی ها نشستم. دفتر و قلمم را که همیشه توی جیبم بود درآوردم و برای اینکه وقت بگذرد ترجیح دادم هرچه را که می بینم بنویسم. آخر جایی خوانده بودم که برای نویسنده شدن باید همیشه بنویسی؛ هرچه را که دیدی و هرچه را که شنیدی بنویسی. از کجا معلوم، شاید سوژه خوبی هم گیرت آمد. آن وقت می شود یک قصه. به قول دوستان با تخیلاتم می توانستم زمین و آسمان را به هم ببافم. البته بعضی از دوستان هم دستم می انداختند و می گفتند خیالاتی و هپروتی هستم. در خلوت بهشان حق می دادم، چون گاهی آنقدر در خیالات غرق می شدم که اصلا متوجه نمی شدم در اطرافم چه می گذرد ...