کتاب سیاستگذاری حجاب در ایران "جلد اول"، اثر سیدعبدالرسول علمالهدی؛ ضمن بررسی مسئلهمندی حجاب به مثابهی یک سردرگمی اساسی در سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، به این مسئله پرداخته میشود که چه راهبردهایی برای حل مسئلهی حجاب در امروز جامعهی ایران وجود دارد.
برای پاسخگویی به این مسئله باید به امکانهای سیاستگذاری و نظریههای پشتیبان آن ضمن تحلیلهای اجتماعی پرداخت. کتاب حاضر در چهار فصل به موارد ذیل میپردازد. در فصل اول، به پیچیدگیهای پدیدهی حجاب در امروز جامعه ایران پرداخته و در فصل دوم، ضمن استفاده از دستگاه تحلیلی لایههای فرهنگ، به جامعهشناسی شکلگیری پدیدهای به نام «بدحجابی» در ایران پرداخته میشود که ربطهای آن را با سبک زندگی، تهاجم فرهنگی، ساختارهای اجتماعی، امر جنسی، رسانه، هویت زنان، دینداری و ذهنیتها مشخص میکند. در فصل سوم، با توجه به بستر نظری برای سیاستگذاری فرهنگی حجاب، نظریهی رابطهی ولایی به منزلهی مبنای نظری سیاستگذاری در ایران (برگرفته از الهیات انقلاب اسلامی) و ارتباط عفیفانه به مثابهی نظریهای دینی-ارتباطی برای تنظیم سیاستهای فرهنگی و اجتماعی عفاف و حجاب، ارائه میشود.
در فصل چهارم، در پرداختن به آیندهپژوهی با روش سناریونویسی و تعیین موقعیتهای آینده، باتوجه به عدم قطعیتها و مسئلهی جنگ معناسازی افکار عمومی در حوزهی حجاب، به چالشهای سیاستگذاری این پدیده اشاره میشود.
اول، ربط سبک زندگی و حجاب
اگر در دورهای افراد با جایگاه اقتصادیشان طبقه و منزلت و هویت خویش را تعریف میکردند، امروز تعاریف افراد از خودشان نیز تغییر کرده و هویتیابی افراد شکلی دیگر به خود گرفته است. دیگر هویت جمعی و فردی افراد با تعلقات درونگروهی، برونگروهی و عضویت شکل نمیگیرد، بلکه آنها به تنهایی در حال آفرینش هویت خویش در زندگی روزمره هستند و با اعمال بازاندیشانه، دائماً به بازسازی و تخریب آن میپردازند.
در- حقیقت، افراد دیگر بیش از آنکه روش زندگیای داشته باشند که به تأسی از مناسک، الگو و نگرشهای گروهی شکل گرفته باشد، دارای سبک زندگیای هستند که براساس انتخاب، آزادی و خلاقیتهای کنشگر در ساختن و تخریب ابعاد زندگی روزمره شکل گرفته است. در این بین، کنشگران به واسطۀ مصرف و سبک زندگی، هویت خویش را بازسازی میکنند، به طوری که مصرف به یکی از مهمترین نمایندگان فرهنگی تبدیل شده است که قدرت نمایش و بازنمایی را برای افراد ایجاد میکند.
پوشش یکی از عناصر بازنمایی هویتی است که در جامعۀ امروز از سطح نیاز فراتر رفته و به سطح نمایش رسیده است. مصرف نمایشی نه به مثابۀ رفتاری خاص در استفاده از پوشاک نامناسب، بلکه به مثابۀ فرهنگی که سبک زندگی خاصی را درپی دارد، میتواند نظامهای جامعه را تغییر دهد. به این ترتیب، منزلت اجتماعی در توجه بیشتر دیگران و جامعه به جلوهگریهای بدن در نظامهای باوری رسوخ میکند و نظام ارزشی به ارزشمندی خود در توجه دیگران تبدیل میشود. برای همین، فرد با ساماندهی نظامهای رفتاری، به مدیریت زبان بدن برای تشخص یافتگی خود میپردازد.. .