فرصتی برای جوانه زدن! هاکان منگوچ مانند آثار قبلی خودش ، در کتاب موعد مقرر نیز از اکسیر عشق برای شما میگوید. این نویسندهی عارف، با الهام از اندیشههای مولوی و شمس تبریزی شما را به یک زندگی مملو از آرامش و معنویت دعوت میکند.
با خواندن این کتاب میآموزید که افتادگی صداقت، عیبپوشی و… بیش از ثروت، مدرک تحصیلی یا هر پستومقامی شما را به خوشبختی حقیقی میرسانند.
کتاب موعد مقرر ریشهی حقارتهای درونی و تواضعهای دروغی را به شما نشان میدهد.
نویسنده در کتاب موعد مقرر به شما یاد میدهد که تکبر ساختگی بسیاری از انسانها در حقیقت ریشه در کمبودهایشان دارد. بسیاری از اختلافات و درگیریهایی که با اطرافیانمان داریم، به خاطر درک نادرست اوضاع روحی خودمان یا ایشان بوده است.
هاکان منگوچ متولد شهر بورسای ترکیه و دانشآموخته دانشگاه الوداغ است. بسیاری از مردم ترکیه او را به عنوان نویسنده، موزیسین و سخنران میشناسند. او در 15 سالگی نواختن نی و پیانو را فراگرفت. سفر او با نی؛ او را با وادی تصوف و فلسفه صوفی آشنا کرد. پس از مدتی زبان عثمانی را آموخت و سالها بعد به تبریز دیار شمس تبریزی آمد تا زبان مثنوی را بیاموزد. هدف او از نوشتن کتاب و برگزاری سمینارها، دورهها و کمپهای آموزشی خود، انتقال آموزههای بزرگان و اندیشمندانی همچون مولانا، شمس تبریزی، یونس امره، همچنین اساتیدی که طی دو دهه پا گذاشتن به مسیر خودشناسی از آنها بهرهمند بوده به مردم زمان خویش است.
فلسفه زندگی او بر پایه امیدواری و سهیم کردن دیگران در این امید بنا شده است. از نظر او امیدواری به معنای مثبتاندیشی صرف نیست. به معنای نادیده گرفتن تراژدیهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم، هم نیست. بلکه امید به معنای توجه به امکان وقوع هر احتمال در زندگی است. او طرفدار این دیدگاه است که «به جای ناسزا گفتن به تاریکی، بهتر است شمعی برافروزی.» این نویسنده جوان به عنوان موسس و رئیس آکادمی صوفی که در زیرمجموعه دانشگاه آمریکایی گیرنه تاسیس شده است، به فعالیت مشغول می باشد؛ کتابهای او به هشت زبان ترجمه شده است.
همانطور که همه از یک سطحی از آگاهی برخوردارند، در سلسله مراتب خود نیز دارای نظمی خاص هستند. هر فردی دریافت متفاوتی از یک علم دارد یا بهتر است بگوییم، هر آگاهیای اثرگذاری و نتیجهبخشی متفاوتی در افراد مختلف دارد. این وضعیت ارتباطی با آموزش یا فرهنگ شاگرد ندارد، بلکه با عمق ذهنی و روانی فرد و همچنین وسعت قالب فکری او در ارتباط است.
انسانهای زیادی را دیدهایم که با تحصیل در بهترین دانشگاههای دنیا، معلوماتی ارزشمند به دست آورده و زبانهای مختلفی آموختهاند. میتوان گفت این افراد گنجینهای از علم و فرهنگ در خود دارند، اما با وجود این میزان از آموزش نتوانستهاند به بلوغ برسند، احساسات و غرایز درونیشان را مدیریت کنند و در زندگی خود، معنا را کشف کنند. آنان احساس یکپارچگی شخصیتی ندارند و گویی با زخمی باز، زندگی خودشان را سپری میکنند که با نشستن کوچکترین گردی روی آن به شدت خشمگین میشوند. مطمئنم که تو هم چنین انسانهایی را میشناسی و قطعاً در محیط زندگی و پیرامونت حضور دارند.