کتاب غیبت امام عصر(عج) و تکوّن دانش سیاسی شیعه، نوشته محسن مهاجرنیا توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
بررسی تأثیر غیبت امام عصر(عج) در چگونگی شکلگیری دانش سیاسی شیعه، در تاریخ طولانی عصر غیبت، نگارنده را بر آن داشته تا با گزینش ابتدا و انتهای این دوره تاریخی به صورت مقارنهای و مقایسهای به ارزیابی اندیشه سیاسی عالمان هر دو دوره بپردازد و تلقی آنها را از مقوله غیبت و جانشینی از امام(ع) بررسی و تأثیر آنها را در تکون دانش سیاسی و سیر تطور آن را ارائه کند. بنابراین براساس روش هرمنوتیک قصدگرای زمینهمحور، ایده یادشده در دو بخش و فصول متعدد تنظیم شده است.
بخش اول غیبت و تکون دانش سیاسی شیعه را در دو دوره دویست ساله آغاز غیبت، در قالب دو فصل بررسی کرده است. در فصل نخست، زمینههای ذهنی و عینی و هنجارهای مرسوم این دوره را در قالب سه گفتار تبیین میکند و در فصل دوم اندیشه سیاسی عالمان شیعه در دو سده اغاز عصر غیبت امام عصر(عج) در چهار محور معرفتی، روایات سیاسی، فقه سیاسی، کلام سیاسی و فلسفه سیاسی شیعه در چهار گفتار مستقل ارائه کند. بخش دوم کتاب با عنوان غیبت و تکوین دانش سیاسی شیعه در دوره معاصر است که در سه فصل با عنوان زمینههای سیاسی دوره معاصر و اندیشه سیاسی دوره معاصر تنظیم شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب غیبت امام عصر(عج) و تکوّن دانش سیاسی شیعه به دستاوردهای این نوشتار اشاره کرده است: «در این تحقیق برای نخستین بار، به این نتیجه رسیدیم که سنخ دانش سیاسی شیعه در عصر غیبت تحت تأثیر ماجرای غیبت و نوع تفسیر عالمان از نیابت شکل گرفته است. همچنین در تولید و تکوین دانش سیاسی اسلامی، نقش تأثیرگذار سه عنصر اعتقادی، سیاسی و تاریخی را نمیتوان نادیده گرفت و اندیشه سیاسی هیچگاه در خلأ تکوین نمییابد. پس حضور در فضای فرهنگی، زبانی و هنجاری و تعیین نسبت با آن بسیار اهمیت دارد. تکوین دانش سیاسی شیعه، در سه سطح، متأثر از پاردایم غیبت بوده است. گام نخست در سطح شکلگیری آرا، دیدگاهها و رفتارهای سیاسی- اعتقادی است. ارائه نظریههای سیاسی در سطح دوم قرار دارد و سطح بالاتر، تکوین دانش سیاسی-اسلامی، چون فقه سیاسی شیعه است. البته ممکن است این دانش در قالب یک علم اسلامی مستقل یا یک شاخه علمی یا در حد یک گرایش معرفتی به سامان رسیده باشد.»
اگر امامت را جوهره سیاسی شیعی و فراانگاره حاکم بر دانش و گفتمانهای سیاسی آن بدانیم، آنگاه خوانش دانش سیاسی شیعه، در چارچوب این سامانه فکری، قرائت خاصی از سیاسیورزی را ارائه میدهد. به ویژه آنکه مهمترین نیاز امروز ما مقئله تحول، نوآوری و نظریهپردازی در علوم انسانی و اسلامی است. یکی از راهحلهای نیل به این مقصود بهرهگیری از آستانههای تکون و پرسشهای زمینهای و زمانهای است.
از این طریق میتوان به فهم درستی از ظرفیتهای موجود و افقهای فراروی دانش سیاسی شیعه در دوره معاصر دست یافت. طلیعه غیبت امام عصر(عج) با گذار از رهبری معصوم به جانشینی غیرمعصوم و انتقال از نصوص جاری به عقل اجتهادی، رقم خورد. اقتضای غیبت آن بود که عالمان شیعی برای صیانت از هویت مکتبی، کاستیهای ناشی از غیبت را از طریق اجتهاد، جبران کنند.
زمینههای اعتقادی و شرایط دشوار سیاسی، آنها را به بازسازی معرفت و سبک زندگی سیاسی وادار کرد و در سایه پارادایم مهدویت توانستند مدل «نیابت عامه فقیه» را بازسازی کنند. تکوین و گسترش سه دانش، «فقه سیاسی»، «فلسفه سیاسی» و «کلام سیاسی» محصول همین اندیشهورزی بود که از طریق آن توانستند «نظم سیاسی فقیهمحور» را در آغاز طراحی کنند و در دوره معاصر به «نظم سیاسی فقیهمحور مردمسالار» ارتقا دهند.