کتاب مدرنیته و عقلانیت فیلم وفلسفه 2(فیلمنوشت دیوانهای از قفس پرید) به قلم احمدرضا معتمدی و منتشر شده توسط انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی می باشد. محتوای کتاب در دایره تحلیل و بررسی فیلمهایی در ساحت مشترک فلسفه و سینما است.
کتاب مدرنیته و عقلانیت در سه بخش نگاشته شده است: بخش اول شامل گفتگو با مولف اثر درباره چگونگی ارائه اندیشه در متن و ترجمه مفاهیم نظری به زبان سینما است. بخش دوم شامل نشستهای نقد و بررسی فیلم است که سالها قبل برگزار شده است این نشستها حاوی واکاوی آثار سینمایی از منظر محتوا و اندیشه در ساختار و فرم آثار سینمایی است.
بخش سوم مشتمل بر تحلیل و بررسی فیلم در قالب نقد مکتوب از چگونی استحاله محتوا و تفکر در قالب، سبک، ساختار و زبان سینما تعیین یافته است. و در آخر فیلمنوشت اثر است تا بازیابی مباحث پژوهشگران را از طریق مراجعه به متن آسان گرداند.
دیوانهای از قفس پرید، قرار است فیلم معنا و محتوا باشد،
احمدرضا معتمدی در «هبوط» تجربه ناموفقی در انتقال مفاهیم پیچیده فلسفی در قالب بیانی سینمایی داشت. کارگردان «هبوط» درک ودریافت قابل تاملی از راز و رمز هستی داشت و چه بسا در یک مناظره مکتبخانهای، میتوانست بخشهایی از شناخت هستی شناسانه خود را به رخ بکشد، اما در گزینش قالب بیانی حساس و دشوار سینما برای انتقال این دانستهها و داشتهها ، کمی نادانسته و ذوقزده عمل میکرد.سپس معتمدی در زشت و زیبا به شناخت تازه و نزدیکتری از قالب بیان سینمایی میرسد و در دیوانهای از قفس پرید در کنار داشتهها و دانستههای علمی و فلسفی خویش به یک شناخت مناسب از بیانی سینمایی دست یافته مییابد و به خوبی تصویری از سرگشتگی و اعتمادباختگی سه نسل پیوسته معاصر را به رخ میکشد.
بخشی از فیلمنامه
داستان فیلم، سرگذشت جانبازی به نام روزبه(پرستویی)، از مجروحان جنگ تحمیلی و همسرش یلدا(کریمی)است. ماجرا از آنجا شروع میشود که با افزایش تالمات و جراحات روزبه، بر اثر گذشت زمان، زندگی مشترک بیش از پیش برای یلدا سخت شده و او متعاقب مشکلات اقتصادی، تصمیم میگیرد از روزبه جدا شود.
این تصمیم که در شرایط بحرانی و متزلزل گرفته شد، آغازی است برای فتنههایی که یلدا در آن غوطهور میشود. یلدا عهد خود را با روزبه میشکند و خود را از قید آن میرهاند؛ اما این آزادی، خود گرفتاری را به دنبال دارد که هرگز تصور آن در مخیله یلدا نمیگنجید.
از طرفی عمویش مستوفی(انتظامی)که دلالی طماع و خدعهباز است، برای تصاحب خانه پدری یلدا و اعاده بدهیهای پدر او، دست به توطئه میزند و سعی دارد با قربانی کردن یلدا در ازدواجی نامناسب به نیات خود برسد. از سوی دیگر فراست(نصیریان)استاد سابق روزبه، که اکنون دایره حقوقی بانکی را اداره میکند، همچون برصیصای عابد، با دیدن یلدا قرار از کف میدهد و با حیله و نیرگ قصد تصاحب او را دارد، نیت پلیدی که با فریب یلدا و وساطت مستوفی اجرا میشود .