کتاب سی و دو سال سینمای ایران بعد از انقلاب اثر مجتبی حبیبی توسط انتشارات روزگار منتشر شده است.
سینما به عنوان “رسانه هنر” یا “صنعت + هنر” در کمترین زمان بعد از پیدایش، به عنوان ابررسانه تأثیرگذار و در خدمت ایدئولوژی های سازندگان آن، جایگاه بلامنازع خود را تثبیت می کند و حداقل بعد از دو دهه از تولد، از هنرهای پیشین که هرکدام به نوعی بر شکل گیری اش مؤثر بوده اند، پیشی می گیرد.
تئاتر، عکاسی، شعر، رمان، نقاشی، مجمسه سازی، هرکدام با واقعیت ابررسانه ای آن کنار می آیند. برآیند سینما ما به ازاهایی تولید می کند که تبلیغات سیاسی- ایدئولوژیک، کالایی، فلسفی، علمی و تکنولوژیک و حتی تاریخی و دینی و اسطوره ای ناگزیر از به رسمیت شناختن آن می شوند. با پیشرفت های فن آوری در هر دهه بر جنبه های تفریحی و سرگرم کنندگی سینما نیز افزوده می شود.
یک مطالعه ابتدایی در مورد فیلم های غربی ها و به ویژه هالیوود درباره آسیا، نشان می دهد که در آنها چنین القاء میشود که مسلمانان در وضعیت اسفناک معیشتی و اعتقادی زندگی میکنند، تروریسم پرور هستند (مانند دروغ های حقیقی – آرنولد) و آمریکا و غرب حق آقایی بر این ملت ها دارند. فیلمهایی چون “لاک پشت ها هم پرواز می کنند” ساخته بهمن قبادی که به استقبال اشغال نظامی عراق می رود و کاندید جایزه اسکار می شود، سفر قندهار که جرج بوش بعد از دیدن نمایش خصوصی فیلم دستور حمله نظامی به افغانستان را صادر می کند، از این دسته میباشند.
سینما، رسانه ای که در قرن معاصر، تاریخ را می نویسد و یکی از عمده میزان سنجهای صندوق جهانی پول برای تعیین نحوه اقتصاد کشورها واقع می شود، الگوی حقوق بشر ارائه میدهد و باعث ایجاد حق دخالت مؤسسه دیده بان حقوق بشر در امور کشورها می شود. هرچه این فیلمها نشانیهای بیشتری به صاحبان جشنوارهها بدهند، پروندههای حقوق بشری برای کشور خودی بیشتر میگشایند.