کتاب نترس جانم،فقط یک خواب بود اثر نگار انصاری؛ رمانی زیباست از روزمرگیهای زندگی.شاید هنر آدمی، قرارگرفتن باشد.
شاید زندگی، شکستن همه زندانها باشد. مبارزهای برای تعادل و تکامل.باید به هم زندگی و آزادی ببخشیم، اما پشت نقاب آزادی یکدیگر را نیازاریم.
کتاب نترس جانم، فقط یک خواب توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
روز تولد مهتاب، کیک خریدم و با کیک وارد گالری شدم تا خوشحالش کنم، اما انگار زیاد خوشحال نشد! شمع را بیرمق فوت کرد و گفت: من هیچ وقت توی زندگیام آماده ورود به سن جدید نبودم. از یک زمانی به بعد اصلا یادم رفته بود که چیزی به اسم سن و تولد وجود داره! من اعتقاد چندانی به تاریخ به خصوصی برای تولد ندارم. به نظرم ما هر روز داریم متولد میشیم و حتی گاهی در یک روز چندبار.
لحظههایی در زندگی هست که انگار زمان متوقف میشه و جزء عمر به حساب نمیان. گاهیام در یک لحظه چند سال بزرگتر میشی. گاهی شمع جشن تولدت رو درحالی فوت میکنی که سال و سالهای قبلش یک اتفاق، یک حرف یا... تو رو کشته. بزرگ و بزرگتر میشی، درحالی که نمیدونی آخرینباری که از تهدل خندیدی و بیدغدغه خوابیدی کی بوده! روزها رو به سرعت سپری میکنی، درحالی که نگرانی از آینده تو رو راحت نمیذاره... شبهایی که از فرط اندوه، فکر نمیکنی صبح بشه، اما میشه.. .