امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
39,690
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب در پناه روهنا

کتاب در پناه روهنا نوشته جناب آقای محمد بلوچ منتشر شده در نشر متخصصان است. نویسنده، داستان را به سمت و سویی خارج از بعد مکان سوق می‌دهد. در جایی که زندگی مردم منوط به آب و برداشت از گودال است، با هراسی همیشگی از آن که توسط گاندو شکار شوند و یا اینکه در ژرفای رود مغروق گردند.

فرجام این چالش زندگی، ادامه‌ یافتن آن و یا فلج شدنش و به پایان رسیدن است. اما تمام داستان به آنجا ختم نمی‌شود بلکه دوستان روزهای غم و مسروری، برای پیدا کردن بهترین رفیق زندگی خود به سمت کوه‌های صعب‌العبوری روانه می‌شوند که شاید این راه بی بازگشت باشد.

گزیده کتاب در پناه روهنا

نسیم صبحگاهی آرام آرام می‌وزد و باد صورتم را نوازش می‌کند، پتو را کنار می‌زنم و از جایم بلند می‌شوم، بوی هوای ابری به مشامم می‌خورد و آواز گنجشک‌ها به گوش می‌رسد. - سلام مامان صبح بخیر. - سلام به روی ماهت صبح تو هم بخیر عزیزم، برو مامان تا تو دست وصورتتو بشوری من یه چای داغ برات بریزم.- به به! دستت درد نکنه مامانی؛ یعنی صبح که می‌شه تا روی ماهتو نبینم روزم روز نمی‌شه.  - چیه چیزی شده صبح اول صبی قربون صدقه‌ام می‌ری؟ - عه مامان مگه حتماً باید چیزی شده باشه تا قربون صدقت برم؟!

یعنی تو همین‌جوریش برام عشق نیستی؟ عشق! - عاشق بیا برو صورتتو بشور بیا چاییت سرد می‌شه. - چشم مامانی. - صدای زنگ می‌آد؛ بذار ببینم کیه. - میکائیله حتماً؛ امروز کلاس داریم اومده دنبالم. - خب بیا صبحونه‌تو بخور بعد برو.  _نه مامان دیرم می‌شه برم جزوه‌هامو از اتاقم بر دارم. - بیا برات لقمه گرفتم. - عه مامان مگه من بچه‌ام برام لقمه بگیری؟! - تو هر چند سالت هم باشه برا من هنوز بچه‌ای. - آخ که گفتی مامان! فعلاً من رفتم کاری نداری؟ - کجا؟ بیا چاییتم نخوردی. - دستت درد نکنه امروز با بچه‌ها می‌ریم بیرون شاید دیرتر بیام؛ نگران نباش. - باشه؛ مراقب خودت باش. - چشم خداحافظ.

صفحات کتاب :
77
کنگره :
‫‬‮‭PIR۸۳۳۵
دیویی :
‫‬‮‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
۹۵۰۷۸۸۴
شابک :
9786222922467
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه در پناه روهنا