این اثر در فضایی فانتزی و طنز حوادثی را روایت میکند که با ایجاد جاذبه برای مخاطبان آنها را به پیگیری روایت تشویق میکند همچنین با تحریک تخیل خوانندگان موجب تقویت و خلاقیت ایشان میشود.
پروفسوری که با مهندسی ژنتیک انسانهایی را در ابعاد بسیار کوچک (در اندازه گوشی موبایل) به دنیا آورده و اکنون این افراد با وضعیتی روبهرو میشوند که برای ادامه زندگی و موفقیت باید با آن مبارزه کنند.
قد او از پروفسور بلندتر بود. چرخید و کنار پروفسور ایستاد، سرش را پایین آورد و آهسته تر گفت: «شیرهای یک وجبی... پلنگ هایی که در قوطی کمپوت جابه جا شوند... زرافه ها... فیل ها... کرگدن هایی که میشود همهشان را درون کیف ریخت و به مدرسه برد... اینها جنایت در حق حیوانات نیست؟... من از خیلی چیزها خبر دارم، پروفسور... این دخالت در طبیعت نیست؟... مطمئن هستید انجمن حمایت از حیوانات از شما شکایت نمیکند.»
پروفسور، یکی از لولههای آزمایش را برداشت و محلول داخل آن را به آرامی درون بالنی که روی چراغ میجوشید، ریخت و گفت: «یک داروی آرام بخش جدید... برای آدمهای عصبانی...»
مدیر شرکت از جایش تکان نخورده بود. گفت: «ما میتوانیم در صورت شکایت، آنها را منصرف کنیم... امّا میتوانیم آنها را به شکایت کردن هم تشویق کنیم...»
پروفسور، شعلهی زیر بالن را کم کرد و گفت: «حالا باید منتظر باشیم تا رنگ محلول تغییر کند.» و همان طور که به محلول خیره مانده بود، گفت: «کیفتان را جا نگذارید، آقا.»