موضوع کتاب حکومت اسلامی ( از نظر قرآن و احادیث- کتاب و سنت)، بیان ویژگیهای حکومت اسلامی از منظر اسلام است. نوشتار حاضر که بخشی از کتاب «الحیاة» است، با هدف ارائة اطّلاعات متقن دربارة حکومت اسلامی و به دست دادن معیاری درست در تشخیص عملکردهای مطابق با احکام دینی و سیاست دینی و مخالف آن تدوین شده است. در این اثر، تلاش بر آن است که با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث معصومین(ع)، صد ویژگی حکومت صالح اسلامی در ده فصل به مخاطب شناسانده شود.
نگارنده در این راستا نخست، ویژگیهای انسانی جوامع مذکور را بیان کرده و سپس ویژگیهای فرهنگی و حکومتی را شرح داده است. وی در ادامه، ویژگیهای حقوقی، اخلاقی، اجرایی، اقتصادی و اجتماعی جوامع اسلامی را تبیین نموده و در پایان و طی دو فصل ویژگیهای مردمی را مطالعه کرده و میکوشد ثابت نماید که بر طبق منابع دینی موجود تنها حاکمیتی حق دارد خود را «اسلامی» بنامد که حرکت کلّی آن به ویژه در بخش معیشتی اقتصادی در جهت صلاح و اصلاح افراد و صلاح و اصلاح اجتماع باشد.
اگر حکومت دینی باشد. یک فایده مهم دارد. یک خطر بزرگ. فایده مهم چنین حکومت هایی این است که می توان دین را و معارف و تعالیم دین را. و احکام دین را در اینگونه حکومت ها تعلیم داد. و ترویج کرد. وظاهر شعائر دینی را بر پا نگاه داشت و نسل ها را به دین توجه داد و بادین و با تعالیم رشد آموز دین تربیت کرد. و مردمان دیگر کشورها و حکومت ها را از دین و سیاست دینی و مدیریت دینی آگاه ساخت.
محمدرضا حکیمی به عنوان فقیه، مجتهد شیعه، فیلسوف، متفکر و نویسنده شناخته میشود؛ مجاهدی خستگیناشناس و مدافع آرمانها و تعالیم مکتب وحی که زندگیاش در تبیین علمی مفهوم عدالتخواهی و مبارزه برای ستمزدایی از جوامع بشری، سپری شد.
محمّدرضا حکیمی فرزند حاج عبدالوهاب در ۱۳۱۴ خورشیدی در مشهد چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوران دبستان به حوزه علمیّه «نوّاب» وارد شد و در میان همدرسانِ خویش، خوش درخشید. به زودی در بسیاری از شاخههای علوم حوزوی و معارف دینی، «مرجع تحقیقِ» طلّاب جوان و کثیری از دانشجویان و جوانان در بیرون از حوزه شد. وی از محضر عالمانی چون ادیب نیشابوری، آیتالله حاج سید محمّدهادی میلانی، شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی، حاج میرزا احمد مدرّس، شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای و… کسب علم کرد و با بزرگانی همچون علّامه امینی، سیّد ابوالحسن حافظیان، شیخ علی اکبر الهیان و… مأنوس شد.
روزی زاده میشویم و روزی میمیریم. این، وجه مشترکِ همه انسانها و بلکه همه کائنات است؛ امّا زندگیِ راستین در سرنوشت جسم خاکی خلاصه نمیشود و سرشتی دیگر دارد. در مطالعه احوال بزرگان، باید به این نکته، توجّه داشت. هر انسانی را آغازی است و انجامی. کودکی و جوانی، میانسالی و پیری در زندگیِ همه بنیآدم تکرار میشود. اینها حیات ظاهری است و صورتِ زیستن. در ورای این سِیر طبیعی، سلوک روحیِ هر شخص است که او را به کام مرگ ابدی میکشاند و یا زندگِی جاودانه میبخشد. هرچند حیات ظاهری و سلوک روحانی، ارتباطی متقابل دارند لیکن اوّلی با مرگ جسم، متوقّف میشود و دیگری، فناناپذیر است. سطح زندگی، چندان ارجمند نیست، اگر عمق آن، ارجمند نباشد؛ اینها بخشی از نوشته محمدرضا حکیمی فرزانه و حکیم نامدار خراسان است؛ فردی که امام خمینی(ره) او را «جناب مستطاب ثقهالاسلام» خطاب میکنند و رهبر انقلاب وی را مشاوری خوب برای اهالی فرهنگ میدانند.