کتاب کودن نوشته جناب آقای علی ولایی منتشر شده در نشر متخصصان است.این کتاب داستانی جذاب و خواندنی را برای مخاطب روایت می کند.
اطراف همهی ما دیده میشود، هر روز با آنان در تماس و آمدوشد هستیم، زندگی هرکسی جدا از دیگری و مشکلات خاص و شخصی خودش را دارد، اما وابسته به آنان است. هیچ خوب و بدی را نمیتوان در میان آنان تشخیص داد و حدس زد، تنها میتوان آنان را دید و از آنها گذشت. این گذشتن بسیار ساده و بیدلیل است و از یکچیز نشأت گرفته، ساده دیدن...نگاه من به اطرافم شبیه به تماشای تو نیست و نزدیکی من به آنان هیچگاه همچون تو نیست.
تمام آنها برای خودشان میجنگند و از حقوق و مرزهایی ساختگی و بیهوده که در ذهنهای کوچک و مریضشان ساختهاند دفاع میکنند و هرکسی که روی خطوط حساسشان حرکت کند تحریک میشوند و از کوره در میروند، بعد رفتارهایی عجیب و غیرمعقول نشان داده و هرچه کثافت در درونشان خفته است را بیدار میکنند.این حرکات و صداهایی که تولید میکنند هدفی جز انعکاس انرژی منفی به جهان را ندارد و اگر اندکی ضعف و پستیشان را درک کنی هیچ تأثیری روی تو نخواهند داشت.اثر آنچنانیای روی تو ندارند مگر اینکه تو نیز شبیه خودشان باشی و از حرکات و صداهایشان تأثیر بگیری.
یکی از مفیدترین راهها برای اینکه از اثرشان دور بمانی ترککردن آنان و گذشتن از آنهاست و ما به روشهای مختلفی میتوانیم از این موجودات بگذریم؛ یکی نگاههای ساده و بیهوده به افراد و گذشتن از آنان و دیگری توجهکردن به افراد و پیبردن به بیهودهبودنشان سپس گذشتن از آنان...حرکاتشان به یکدیگر شبیه نیست، اعمالشان به یکدیگر شبیه نیست، اما این را یک ویژگی نمیدانند، هرکسی دوست دارد تمام اطرافیان او به خودش شبیه باشند و از قانونها و مرزهای خودش پیروی کند.
هرکدام آنان میخواهد رهبر و برتر از دیگری باشد و گوشهای خودش کر و تمام اطرافیانش شنوا باشند.این ناشنوا بودن برای درک و یادگیری و رابطه بهتر منجر به جدایی و دورافتادگی همه میشود، حتی این نادانی و فقر شعور میتواند برای یک شخص تبدیل به یک چیز ازدسترفته شود، یک خاطره، خاطرهای ازدسترفته و بربادرفته که هرگز برنمیگردد و هرچه بیشتر نگران آن باشی بیشتر به بیشعوری و نادانیات پی میبری.