کتاب «نسبت دین و اخلاق» اثر حسن معلمی است که در انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ رسیده است.
رابطه دین و اخلاق، بهعنوان یک واقعیت از زمان پیدایش ادیان الهی و حتی غیرالهی وجود داشته و مباحث مربوط به رابطه دین و اخلاق در فلسفه یونان و بعد از آن مطرح بوده است، ولی بعد از مباحث جدید در غرب بهطور جدیتر دنبال شده است. در بحث رابطه اخلاق و دین از عینیت دین و اخلاق تا ناسازگاری این دو سخن به میان آمده است و در این میان جزو همدیگر بودن، مبتنی بر یکدیگر بودن، تعامل و دادوستد با همدیگر، ضامن اجرای همدیگر بودن و حتی معیار صحت و عدمصحت یکدیگربودن و... مطرح است.
از طرف دیگر، توجه به این نکته مهم است که دیدگاههای متفاوت درباره تعریف و حقیقت دین و نیز تعریف و حقیقت اخلاق، کار مقایسه و بررسی را مشکل میسازد؛ یعنی چه بسا در یک نگاه، اخلاق جزو دین و در نگاه دیگر، دین جزو اخلاق قلمداد شود؛ ازاینرو ضرورت دارد ابتدا از بین تعریفها و نگاههای مختلف درباره دین و اخلاق دیدگاهی مقبول و معقول انتخاب شود و بر اساس آن، انواع روابط و نسبت، بررسی و مورد قبول یا نقد قرار گیرد.
کتاب «نسبت میان دین و اخلاق» به بررسی مباحث مربوط به ارتباط بین دین و اخلاق پرداخته است. در فصل اول، توضیح مختصری درباره انواع رابطه مطرح و در فصل دوم، مبانی بحث ابتنا و معیار و در فصل سوم، ارتباط ابتنائی و در فصل چهارم، ارتباط معیاری مطرح شده است. نویسنده در کتاب «نسبت میان دین و اخلاق»، تلاش کرده استف نشان دهد دین به معنای آنچه از عقل و نقل به دست میآید، شامل اخلاق نیز میگردد و دین، معیار و مبنای اخلاق خواهد بود و به معنای آنچه از کتاب و سنت به دست میآید، با اخلاق در بخشهایی متحد و در بخشهایی کمال تعامل را داراست و معیار هماهنگی نیز عقل قطعی است. کتاب «نسبت میان دین و اخلاق» به پرسشهای زیر پاسخ میدهد:
اگر آنچه از کتاب و سنت به دست آمد با امور قطعی اخلاق مخالفت داشت، کدام مقدمه است و معیار و مبنا کدام یک خواهد بود؟
آیا اخلاق معیار دین است یا دین، معیار اخلاق یا عقل قطعی، معیار هر دو؟
مطالعه این کتاب به علاقهمندان مباحث دینپژوهی و اخلاق پیشنهاد میشود.
واژه «اخلاق» در لغت و اصطلاح، دارای معانی گوناگونی است. اخلاق و خلق به معانی زیر آمده است: خوبی، سجّیه، عادت، صفت و حالت نفس هنگامی که استوار گردد و بهگونهای باشد که افعال بدون فکر و تأمل از ان صادر شود، چه افعال خیر و چه افعال شرّ. صفات خوب و بد به دو صورت ممکن است در انسان تحقق یابد:
1- بهصورت زودگذر و ناپایدار؛ 2- بهصورت پایدار و راسخ.
اگر صفات بهصورت پایدار در انسان تحقق یابد، عمل مربوط به آن صفات، بهآسانی و بدون درنگ از انسان صادر میشود؛ برای نمونه اگر صفت سخاوت در شخص پایدار شود و ملکه نفس او شود، آن شخص در مواردی که بخش و احسان لازم و ضروری باشد، بیدرنگ و تأمل، به آن کار مبادرت میورزد و دچار شک و تردید نمیشود و سختی کار، مانع انجام آن نخواهد شد. در این صورت آن صفت بهصورت ملکه در آمده است و اگر صفت پایدار نباشد، بدان «حال» میگویند.