تا حالا به این موضوع اندیشیدهاید که چه چیزی باعث جدایی روابط خانوادگی و سردی آن میشود؟ گاه ما انسانها چنان غرق در تمایلات افراطی خویش میشویم که از اصل خویش دور شده و جایی خود را تنها مییابیم؛ اما هیچ اتّفاق و حضور شخصی در زندگی ما اتّفاقی نیست. گاه اتّفاقاتی رخ میدهد که اگر حتّی اگر روشنی اندکی در دل داشته باشیم، ما را بهسوی شناخت خویش و بازگرداندن ما به اصل خویش میکشاند.
داستان سرد گرم، داستان بازگشت یک انسان به اصل خویش است که با اتّفاقاتی جرقۀ این بازگشت رخ میدهد. خود را تنها در خلوتی رعبانگیز اما زیبا میبیند و گذشتهای که در فکرش میگذرد. کجا اشتباه کرده و مسیر را غلط رفته است؟ چرا و چگونه اینطور تنها شده بود؟ حال که خود را در مسیر خطرناکی میدید، باید خویش را میساخت. او فرو ریخت و دیگربار خود را بنا کرد. قدر نشانههای خداوند در زندگی خود را بدانیم و خویش را بسازیم.