هنگامی که من (دکتر تیلور) حدود 30 سال پیش اولین نسخه ی کتاب روانشناسی سلامت را نوشتم، وظیفه ام بسیار آسانتر از اکنون بود. روانشناسی سلامت حوزه ی جدید و نسبتاً کوچکی بود. طی دهه های اخیر، این حوزه پیوسته در حال رشد بوده است و پیشرفت های تحقیقاتی بزرگی حاصل شده است. در میان این پیشرفت ها، رشد اصلی در استفاده و بهبود مدل زیستی روانی اجتماعی است: این مدل، مطالعه ی مسائل سلامت از نقطه نظر عوامل زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی در تعامل با یکدیگر است. محققان راه های زیست شناختی را شناسایی کرده اند که توسط آنها عوامل روانی اجتماعی مانند استرس تاثیر منفی روی سلامت دارد و عوامل محافظتی بالقوه مثل حمایت اجتماعی
می تواند تاثیر استرس را دفع کند. با پیوستن دکتر استانتون به ما به عنوان مولف، هدفمان در ویرایش یازدهم این است که پیشرفت روزافزون این حوزه را طوری بیان کنیم که برای دانشجویان قابل درک، ملموس و هیجان انگیز باشد.
روانشناسی سلامت، حوزه ای هیجان انگیز و نسبتاً جدید است و برای درک تاثیرات روان شناختی بر اینکه چگونه افراد سالم می مانند، چرا بیمار می شوند و هنگامی که بیمار می شوند چگونه پاسخ می دهند است. روانشناسان سلامت این موضوعات را مطالعه می کنند و مداخلاتی برای کمک به حفظ سلامت مردم یا بهبودی از بیماری ارائه می دهند. برای مثال، یک محقق روانشناسی سلامت ممکن است بررسی کند چرا مردم به سیگار کشیدن ادامه می دهند علیرغم اینکه می دانند سیگار خطر سرطان و بیماری قلبی را افزایش می دهد. شناسایی و درک این عادت مضر برای سلامتی، منجر به طراحی مداخلاتی برای کمک به مردم در ترک سیگار می شود. اصل اساسی در تحقیقات و تمرینات روان شناسی سلامت، تعریف سلامت است. چند دهه پیش، سازمان بهداشت جهانی ( 1948 ) سلامت را اینگونه تعریف کرد:((حالت بهینه خوب بودن جسمی، روانی و اجتماعی است و نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی))این تعریف در مرکز تصور و درک روانشناسان سلامت از سلامت است. به جای اینکه سلامتی را عدم وجود بیماری تعریف کنیم، آن را دستاوردی شامل تعادل میان تندرستی جسمی، روانی و اجتماعی می دانند. بسیاری از افراد از این اصطلاح برای اشاره به این وضعیت مطلوب سلامتی استفاده می کنند.
نظر دیگران //= $contentName ?>
برنامه فراکتاب عالیه...