هوای سرده زمستانی خیابان شلوغ، انگار نه انگار که سرده، البته بیشتر جوون ها توی خیابون بودن توی گل فروشی ها و عروسک فروشی و شکلات فروشی ها شب ولنتاینه دست هر دختری یه پاکت بود که روش پر بود از پوشال های رنگی و قلب های کوچیک، فکرم درگیر این بود که آیا واقعا همه اینها آدمها عاشق هستن یا ادای عشق رو در میارن؟
همینطور که راه می رفتم صدای دو تا دختر جوون پشت ویترین یه مغازه توجه ام رو جلب کرد. دختری که پالتو قرمز و شال سفیدی بر سر داشت به دوستش می گفت: مهشید اینو برای سجاد بخرم یا برای سامان؟
دوستش در جوابش گفت: سامان که بی افت نیست یه خرس و چند تا شوکلات از سرشم زیاده برای سجاد خوب خرید کن که هم خوشتیپه هم پولداره هم حسابی جبران می کنه واست و هردو زدن زیر خنده و من در تعجب و مبهوت از اینکه دنیا چقدر عوض شده یه دختر همزمان توی شب عشق برای دو نفر کادو میخره...
کنگره :
PIR۸۳۴۳ /الف۸ب۴ ۱۳۹۸