کتاب صوتی سگ خوشبخت اثر صباح الدین علی داستان خدمتکاری است که هر روز سگ پاکوتاهی به رنگ قهوه ای روشن با گوش هایی بلند را هر روز به پارک می برد. هوا که خنک می شود سگ را با لباسی زیباتر از لباس خدمتکار می بینیم.
اگر سگ های دیگر به اطراف سگ بیایند خدمتکار سگ را بغل می گیرد تا مانع به خطر افتادن جان سگ شود. به طوری که آسایش و آرامش سگ بسیار بیشتر از آسایش خدمتکار است. از این رو سگ را سگ خوشبخت می نامند.
در قسمتی از کتاب صوتی سگ خوشبخت می شنویم:
خدمتکار یک دست دل و جگر انتخاب کرد و به قصاب گفت:
نمیفهمم جیگر سیاه را جدا بفروشید. سگ ما لب به جگر سفید و دل نمی خورد.
جیگر سفید بهش نمی سازد. جگر سیاه هم باید خوب بپزیم. اگه یه تیکه جگر سفید از دستمون در بره و قاطی جیگر سیاه بشه اصلا لب نمیزنه. بهش نمی سازه.
دامپزشکش میگه حیوون همه چیز رو خوب میفهمه
خلقت خداست دیگه...