«ندارد» داستان هایی واقعی از همایون جمشیدیان است.
اردوگاه میرزا کوچک خان رامسر:
سال ۱۳۷۶ بود، من و احمد، دانشجوی سال دوم فوق لیسانس دانشگاه تربیت مدرس بودیم، اوایل مهر بود، می گفتند هفته بعد، سال اولیها را به اردوی پیش دانشگاهی به رامسر می برند. سال گذشته خبری از این برنامه ها نبود، پرس و جو کردیم، ما را نمی بردند، گفتند، فقط مخصوص سال اولی هاست.
حسودیمان شد. شاید حقی هم برای خود قائل بودیم، به چگونگی استیفای این حق مسلم می اندیشیدیم که با یکی از سال اولی ها که رشته جغرافی بود، آشنا شدیم و خودمان را قاتی سال اولی ها کردیم.
روز موعد، دود، حیاط زیبای تربیت مدرس را سیاه کرده بود، حدود ده اتوبوس مدت ها روشن مانده بودند و انتظار قدوم دانشجویان تازه وارد را می کشیدند. من و احمد، ساک به دست با ترس و لرز، آرام به اتوبوس خزیدیم، انگار همه بر روی پیشانی ما می خواندند سال دومی؛ اما به روی ما نمی آوردند.
شاید یکی شان برای خود شیرینی ما را لو می داد و با رسوایی و دهن سوخته ما را از اتوبوس بیرون می انداختند و از آن پس همه ما را همچون دزدان ناشی با دست ما به هم نشان می دادند و ماجرای این رسوایی بر زبان ها می افتاد.
کنگره :
PIR۸۳۳۹ /م۵۴۳ن۴ ۱۳۹۵
شابک :
978-964-374-721-3