امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
140,000
نظر شما چیست؟
می بیند غریبه ای، دراز به دراز، روی تختش خوابیده است و خرناسه می کشد؛ دیلاق و دراز، موها بلند و چرک و زرد و صورت چندهفته نتراشیده... تخت برای غریبه، کوتاه و تنگ است.

پاهای پوشیده در پوتین های ایمنی اش، نیم متری از پایین تخت آویزان است... غریبه راه درازی آمده است، مرد این پوتین های از ریخت افتاده و گل آلود و سر و وضع خسته و ژولیده و شوره ی عرق زیر بغل ها و سینه ی پیراهن و خرناسه هاش می فهمد... بوی تیز یک جور توتون خارجی توی اتاق پیچیده است.

غریبه دست هاش را صلیب وار روی سینه اش گذاشته، کلاه حصیری اش یک وری روی بالش افتاده است. از توی جیب پیراهن چرک مرده ی خاکی رنگش، گوشه ی پاکتی پیداست...
کنگره :
‏‫PIR۷۹۲۹‭‬ ‭/ذ۳۶‭ر۹ ۱۳۹۶‍‬
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲‬‬
کتابشناسی ملی :
۵۰۱۷۴۶۳
شابک :
9786003263482
سال نشر :
1396
صفحات کتاب :
155

کتاب های مشابه روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد