محبوبه میرقدیری:
... و این داستان حکایت آرزوهای ساده ی آدمیزاد است. پیشه ای باشد و درآمدی که ته دلت راگرم کند و رویاهایت را از خواب به بیداری بکشاند. خانه ای و بستری و نان، و دیگر؟ جانت آرام باشد، خیالت نلرزد و خوف نداشته باشی از اویی که نزدیک به تو نفس می کشد، راه می رود، نگاهت می کند و به نام می خواندت، با زبانی مشترک؛ زبان مادری تان.
کنگره :
PIR8223 /ی4755ح2 1393
شابک :
978-600-326-138-9