کتاب زمانی برای بزرگ شدن داستان بلندی است با محوریت دو جنگ؛ یکی جنگی که در پوسته بیرونی قصه و در جغرافیای متن از ابتدا تا انتها حضوری دائم دارد، و دیگری جنگی درونی در لایه های زیرین اثر برای باز پس گرفتن غرور.
داستان به حضور یک جوان جنوب شهری در جبهه برای اعاده حیثیت از خانواده اش می پردازد؛ حیثیتی که پیوستن برادر بزرگترش به نیروهای منافقین و شرکت در بمب گذاری ها آن را لکه دار کرده است.
محسن مومنی زبانی پاکیزه و نثری روان و منسجم دارد و در داستانش از توصیف دقیق جزئیات و روابط آدم ها و فضای داستان لحظه ای غافل نمی شود. چرا که داستان او، داستانی مبتنی بر حادثه و اتفاق های بزرگ نیست؛ بلکه داستانی است که بر پایه روابط عادی میان آدم ها در جنگ پیش می رود و در مسیر خود به تحولی آرام و درونی در قهرمان اصلی منجر می شود. در این زمینه پرداخت ظریف و حساب شده عناصر و جزئیات داستان، کمرنگی فراز و فرودهای در قصه را جبران کرده و بار جذابیت داستان را به دوش کشیده است.
شخصیت ها در داستان مومنی بدون اغراق و شعارزدگی تصور می شوند. آن ها آدم هایی چند بعدی اند که حضورشان در جبهه مانعی برای تصویر کردن وجوه مختلف شخصیتی مثل خشونت، خشم، ضعف و دیگری خصائل انسانیشان نیست.
گزیده ای از کتاب زمانی برای بزرگ شدن:
... باز اطراف را نگاه می کنم. باز بادی برخاسته ودرخت های بلوط را تکان می دهد.گاهی یک صداهای مبهمی با خودش می آوردو دل آدم را خالی می کند.بدوبیراه می گویم وبه کسانی که باید می آمدند سرشب جایشان را با ما عوض می کردند ولی حالا گم شده اند فکر می کنم. اگر آنها گیج بازی درنمی آوردند و گم نمی شدند، حالا ما اینجا نبودیم.
لابد برگشته بودیم عقب وبعد از این همه خستگی و جان کندن، یک دل سیر می خوابیدیم. اما وقتی به یاد بچه ها می افتم و اتفاق هایی که دراین دوشب وروز برایمان پیش آمده، از خودم بدم می آید.مگر دیگر می توانم بی خیال بخوابم؟مگر به این زودی عمو جعفر از یادم می رود؟اصلا مگر می شود تا آخر عمر هم بهنام را فراموش کرد؟
شابک دیجیتال :
978-600-03-2055-3
نظر دیگران //= $contentName ?>
سلام من این کتاب را خواندم وبسیار وفوق العاده عالی بود کتابی به نثری روان وجذاب بود من بسیار لذت بردم...
عشقفقطخداست...