کتاب «آسمان آبی شب»، رمانی از عباس قاضیزاده است که کتابستان معرفت آن را به چاپ رسانده است.
رمان «آسمان آبی شب»، با محوریت آشنایی یک مسیحی با زنی مسلمان شکل گرفته است. این دو تصمیم به ازدواج با یکدیگر دارند و برای این منظور آن فرد مسیحی باید اسلام را بپذیرد و به همین خاطر تصمیم میگیرد که با آن آشنا شود. در این مسیر او با پنج نوع از اسلامی که در جامعه رایج بوده آشنا میشود و به دنبال اسلام واقعی است که سرگذشت او به حادثه سال ۶۰ در شهر آمل گره میخورد.
عباس قاضیزاده درباره این اثر که سومین کتاب وی و دومین اثر داستانی او به شمار میرود، میگوید: نوشتن این داستان با دو انگیزه انجام شد، نخست با هدف یادآوری ماجرای ششم بهمن ماه سال ۶۰ و حمله نیروهای ضدانقلاب به شهر آمل که به لحاظ اهمیت تاریخی و سیاسی آن، به شکل مستقیم در وصیتنامه حضرت امام(ره) نیز از آن یاد شد و تا پیش از این در قالب داستان کسی به آن نپرداخته بود و تنها در این چند سال چند اثر سینمایی را دیدم که بدون اینکه به این واقعه پرداخته باشند، در حاشیه آن روایتی داشتند. دغدغه دوم برای نوشتن این اثر مساله دینداری و اسلامی بود که این روزها در جامعه ما در حال مطرح شدن است. به واقع ما بعد از انقلاب در میان برخی از مسئولان و مردم شاهد رویش نوعی تازه از اسلام هستیم که زاده دست خود ماست. یعنی جایی که حس میکنیم نفعی از اسلام نمیبریم، چیزی جدای از آن خلق میکنیم و به اسم اسلام به کار میبریم. نویسنده سعی دارد با نوشتن این داستان به این مساله نگاهی انتقادی داشته باشد.
از همان اول هم می دانست که کت و شلووار مشکی و آن پیراهن سفید که سلیقه یکی از دختران دانشگاه است، برای این ملاقات بهترینند. اصلا شاید بهترین لباسهایی باشند که تا به حال به تن کرده است. این را چند نفر از دخترهای دانشگاه در جملاتی مختلف به او گفته بودند. حتی یکی از آنها آنقدر از او با این سر و وضع خوشش آمده بود که وقتی چشمش به او افتاد، ناخودآگاه زبان چرخاند که:
– اوه عزیزم. چفدر ماه شدی.
و با همین یک جمله او را برای چند وقت تا روی ابروها بالا کشید و تردماغ و کیفور کرد.