کتاب عاشورای اغتشاش، مجموعه ای از داستانک و داستان های فتنه است که به دنبال فراخوان مؤسسه فرهنگی هنری «رسول آفتاب» و با موضوع فتنة انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نقش دشمنان داخلی و خارجی در رقم خوردن آن، جمع آوری شده است.
این کتاب، به منظور آشنایی مخاطب با فتنه های خفته و افشای سیاست های بیگانه در کشور نگارش یافته است.
این کتاب حکایت رزم ادبی قصه نویسانی است که در مقطعی از تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی، که غبار آلودگی فتنه، جاده ی اردوگاه حق را زیر گرفته بود، به بلد "امین" راه اعتماد نموده، راه را پیدا کردند...
وکیل بند، سیگار را کنار لبش گذاشت، صورتش را مقابل چوب کبریت که یکی از زندانی ها برایش روشن کرده بود گرفت، سیگار را روشن کرد. با دست روی دست زندانی زد و گفت: «واس چی گرفتنت تحفه؟»
فریدون سینه اش را سپر کرد. با دو انگشت تی شرت سبز رنگ تنش را کشید، به همه نشان داد و گفت: «اقدام علیه امنیت کشور، تخریب اموال دولتی، تشویق اذهان.»
وکیل بند خندید و گفت: «تشویش اذهان، گاگول. تو رو چه به این کارها. سیاسی شدی؟»