... اگر از من بپرسی چه خبر چی بهت بگویم؟
خبر سلامتی؟
یک عمر، یک احساس، فقط یک احساس را که هیچ جوری نتوانستم منکرش شوم، با خودم کشاندم که تو از من بپرسی چه خبر؟
اصلاً چه حرفی برای گفتن داشتیم اگر برای تو یک خاطره هم به چشم نمی آمدم؟
اصلاً مگر بی کاری که مرا این همه مدت توی ذهنت بپرورانی؟
یعنی من بی کار بودم؟
با یک دنیا حرف و گله و به خاطر تو جواب بدهم که چه خبر؟
با خودت نمی گویی این همه حرف و گله و عشق برای کسی که تا حالا حتی ندیدم اش؟
... خب حس هم دیدنی نیست کسی منکرش می شود؟
منکرش می شد؟
اگر چشم انتهای یقین بود که وجود جیرجیرک های باغچه تان هم انکار می شد. عشق هم دیدنی نیست ...
کنگره :
PIR8203 /الف764ج9 1390