کتاب من محافظ حاج قاسمم (چاپی و pdf)

خاطرات شهید وحید زمانی نیا عضو تیم حفاظتی سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی

امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
30,000
خرید
50,000
25%
37,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب من محافظ حاج قاسمم

کتاب من محافظ حاج قاسمم همان‌گونه که عنوانش پیداست، به یکی از جوان‌ترین محافظان شهید حاج قاسم سلیمانی، به نام «شهید وحید زمانی‌نیا» می‌پردازد. کتاب من محافظ حاج قاسمم نوشته هاجر پورواجد توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

کتاب من محافظ حاج قاسمم مجموعه خاطرات شهید بزرگوار وحید زمانی نیا از بدو تولد تا شهادت از زبان پدر و مادر، اعضای خانواده، همکاران و همرزمان اوست. در این کتاب، ویژگی‌های شخصیتی و سیره عملی شهید از ابعاد مختلف اخلاقی، اعتقادی، احساسی و اجتماعی برای مخاطبان بیان شده است. خوانندگانِمن محافظ حاج قاسمم، عشق و ایثار شهید را آشکارا در لابه‌لای خاطرات درک خواهند کرد.

شهید زمانی‌نیا متولد سال 1371 در محله اتابک تهران بود و شش سال بعد همراه خانواده‌اش به شهر ری آمد و تا لحظه شهادت در آنجا زندگی کرد. او چهار سال در سوریه به عنوان مدافع حرم حضور داشت تا اینکه توسط حاج قاسم سلیمانی به عنوان همراه و محافظ انتخاب شد. شهید زمانی‌نیا از سال 1394 در سوریه حضور داشت و به دست نیروهای تکفیری شیمیایی شده بود. وی سال 1398 در حمله تروریست‌های آمریکایی به سردار سلیمانی و همراهانش به شهادت رسید.

درباره هاجر پورواجد نویسنده

کتاب من محافظ حاج قاسمم

هاجر پورواجد، نویسنده ایرانی متولد سال 1339 می باشد. ایشان خود از همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس است. از جمله آثار ایشان می توان به کتاب درعا (زندگی نامه و خاطرات شهید مدافع حرم حسن غفاری)، کتاب من محافظ حاج قاسمم و کتاب گنجشک های بابا اشاره کرد.

گزیده کتاب من محافظ حاج قاسمم

در بحبوحه ی جنگ سوریه، مطلع شدیم در یکی از جبهه های حلب خبرهایی هست. بچه ها را جمع کردیم و راه افتادیم. در همان مأموریت رزمندگان ما به محاصره افتادند و چند ماهی اوضاع به همین منوال سپری شد. همان دوره بود که نیروهای داعش از گاز شیمیایی استفاده کردند و چندین تن از بچه های ما از جمله آقا وحید بر اثر اسکان طولانی مدت در منطقه، شیمیایی شدند. از طرفی امکانات و اوضاع آذوقه و بهداشت به حداقل رسید. بچه ها داخل بشکه آب می ریختند، زیر نور آفتاب گرم می شد و با آن استحمام می کردند. همان اطراف زمین کشاورزی بود. فلفل می چیدند و با نان خشک می خوردند.

دوربینی دست من بود و به اصطلاح نقش شهید آوینی را در منطقه بازی می کردم تا تصویری از بچه های مدافع حرم ثبت کنم. در حال فیلمبرداری بودم که به وحید رسیدم. مثل همیشه با روحیه ی بالا، قبراق و سرحال بود. زیر سایه ی درختی چهارزانو روی زمین خاکی نشسته بود.

صفحات کتاب :
96
کنگره :
‭DSR1668
دیویی :
‭955/0844092‬
کتابشناسی ملی :
7604635
شابک :
‭978-622-285-055-5‬
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه من محافظ حاج قاسمم