اوخشاما برای قاسم
خاطرات مردم آذربایجان غربی از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب اوخشاما برای قاسم
کتاب اوخشاما برای قاسم خاطرات مردم آذربایجان غربی از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی به قلم زهرا عسکریدستجری و توسط انتشارات راه یار چاپ و روانه بازار نشر شده است.
هر ملتی نقاط مشترکی دارند که آنها را به هم پیوند میدهد. سردار شهید عزیز ما، سردار قاسم سلیمانی، یکی از نقاط مشترک ملت ایران بود. ملتی که بهقول خود او، ملت امامحسیناند و امامحسینیها را دوست دارند. شهادت این مرد بزرگ در تاریخ جاودانه شد. شهادتی که نمایش اتحاد مردم در نقطۀ اتصالی بهنام قاسم سلیمانی بود. شهادتی که میلیونها آه بههمراه داشت! آه دلهایی که قاسم سلیمانی را میشناختند: در همسایگی قدیمی شهدا، در رفاقت با لالههای واژگون، در آدرسی بهنام جبهه و در میدان مقاومت.
همۀ مردم بهتزده بودند از این سفر ناگهانی. بهمعنای واقعی کلمه، همۀ مردم! به دور از هر موقعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی. همۀ مردم بدون در نظرگرفتن سن و سال. همۀ مردم بدون در نظرگرفتن قومیتها و مرزهای جغرافیایی. کتاب اوخشاما برای قاسم تلاش میکند تا بخشی از رخدادهای پس از شهادت سردار را در گوشهای از سرزمینمان به نمایش در آورد. در دیار رفقای قدیمیاش، مهدی و حمید باکری.
«اوخشاما» نوعی مرثیهسرایی در میان مردم مناطق آذرینشین است و در حقیقت، توصیفاتی درباره خصوصیات شخص درگذشته است.
گزیده کتاب اوخشاما برای قاسم
بعد از شهادت سردار، تحمل سختیها برای من آسانتر شده است. انگار مرجعی دارم که به آن متوسل بشوم. کلاً موقع مشکلات، نام ایشان خیلی برای من پُررنگ میشود. یکبار بعد از شهادت ایشان، از رفتار یکی از نزدیکان خیلی ناراحت شدم. سکوت کردم و چیزی نگفتم که او ناراحت نشود. شب خواب سردار و ابومهدی را دیدم: سیل عظیمی آمده بود و این دو بزرگوار و چند نفر دیگر در قسمتی از خشکی ایستاده بودند. فکر اینها به انسان قوت قلب میدهد. عجیب که همه همین حس را دارند. همهاش بهخاطر این است که اینها در زندهبودن به فکر مردم بودند و حالا هم باز به فکر مردم هستند.
سعی کردهام کتابهای مربوط به سردار را بخوانم. کتابی که دستنوشتۀ خودشان است را در اپلیکیشنی خواندم و برای دوستانم فرستادم. در مراسمهایی که در ایام محرم و فاطمیه داریم، حتماً عکس ایشان را میگذاریم و از ایشان یاد میکنیم. مثل سرداربودن خیلی سخت است. حتی من در کمخوابیدن هم نمیتوانم مثل ایشان باشم. بعضی روزها سعی میکنم مثل ایشان بشوم، اما میبینم که خیلی سخت است.