0.0از 0

پیا یَل

خاطرات مردم چهارمحال و بختیاری از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب پیا یَل

    کتاب پیا یَل؛ خاطرات مردم چهارمحال و بختیاری از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی به نویسندگی فاطمه ابوالقاسمی‌دهنوی و از سوی انتشارات راه یار منتشر شده است.

    رنگین‌کمان هویت انقلاب اسلامی در آخرین سال‌های دهۀ نود، کهکشانی پُررنگ‌ونور کم داشت و آن تشییع باشکوه و پرجمعیت پیکر سردار سلیمانی در چند شهر ایران و عراق بود. دربارۀ شخص حاج‌قاسم و ابومهدی و یاران شهیدشان گفته‌اند و از این پس هم بسیار خواهند گفت؛ اما حاشیه‌هایی در متن شهادت سردار و یارانش وجود دارد که مانند حاشیه‌های تاریخ اسلام، دفاع مقدس، پیاده‌روی اربعین و... خواندنی و پرثمر و هویت‌بخش‌اند؛ روایت‌هایی که هریک، ذره‌نوری در کهکشان راه سلیمانی‌اند.

    روایت هنری و دراماتیک از انقلاب اسلامی به روایتی دقیق از قهرمان‌های نهضت انقلاب نیاز دارد. روایت قهرمان‌های نهضت نه‌تن‌ها بدون روایت ملت قهرمان‌شدنی نیست... شاید بتوان گفت در نهانِ تشییع‌های عاشقانۀ شهدا و امام شهدا معنی دیگری نهفته است؛ اگر تشییع حاج‌قاسم پرشکوه است و حضور مردم شگفتی‌ساز، برای جبران تشییع و بدرقه‌های غریبانۀ بدن‌های مبارک ائمه و شیعیان در طول تاریخ اسلام است. ما اگر گِرد سلیمانی سینه می‌زنیم، برای ارادتش به سیدالشهدا (ع) و اهل‌بیت (ع) است؛ همان‌هایی که غریبانه و مظلومانه بدرقه شدند. شاید اگر قصه‌های این تشییع عظیم، مثل داستان پیرزن و دوک نخ و سودای یوسف، روایت شود، جلال و جمال شخصیت شهدا را زیباتر و درست‌تر نمایش دهد.

    گزیده کتاب پیا یَل

    از خواب که بیدار شدم، توی تلویزیون فیلم و عکس‌ سردار را نشان می‌دادند و مداحی پخش می‌شد. گفتم: «چه شده؟!» زدیم شبکه خبر. دیدیم که سردار را شهید کرده‌اند. خیلی ناراحت شدم. کلاس دهم بودم. فردایش امتحان عربی داشتیم. هیچ‌کداممان نتوانستیم امتحانمان را خوب بدهیم. خیلی حالمان بد بود. روز دوشنبه رفتیم مصلای شهرکرد. همه گریه می‌کردند، حتی خانم‌ها‌ و دختران کم‌حجاب هم آمده بودند و دست‌شان عکس سردار بود و اشک می‌ریختند.

    بعد از امتحانات، بچه‌ها در یکی از کلاس‌ها، اتاقی درست کردند و عکس‌های سردار را داخل آن گذاشتند. راوی هم داشتند. افراد می‌آمدند داخل اتاق و راوی متنی‌ ادبی می‌خواند و از زندگی‌نامۀ سردار و نظر دیگران دربارۀ ایشان و کارهایی که برای کشورمان انجام داده بود، می‌گفت. گاهی هم مداحی پخش می‌شد. حس‌وحال معنوی خاصی به‌ وجود آمده بود. هرکسی داخل آن اتاق می‌رفت، اشکش در می‌آمد. هنوز هم این اتاق را در مدرسه‌مان داریم. داخلش که می‌رویم خاطرات سردار و گفته‌های راوی می‌آید جلوی چشممان.