امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب جای پای فرهاد

فرهاد خضری در کتاب جای پای فرهاد رازهای ناگفته هستی را از زبان یک مادر و با راستی کلامی مهربان و ساده می‌گوید. در این «غزل_روایت» نه لیلی هست نه مجنون. فقط یک مادر هست با تنها پسرش فرهاد که با هم زمین و آسمان را با حضور عشقی زخم خورده و مادرانه رنگ‌های آشنا تازه می‌زنند.

زندگی این مادر مانند بسیاری از مادران ایران زمین، مانند بسیاری از مادران شهدا غزلی است شنیدنی. اگر دل‌سپردگی را با زمینی‌ترین کلمه‌ها می‌سراید، اگر لیلی بودن را جور دیگر رقم می‌زند، اگر زخم جنگ را نوازش می‌کند و می‌بوسد، اگر نگاهش تلخ و شیرین است، باید ساکت بود و صبور ماند و فقط شنید که چه می‌گوید. او از قصه‌ی دل‌کندن یک مادر از پسرش برای عشقی بزرگتر سخن می‌گوید.

جای پای فرهاد یکی از کتاب‌های مجموعه مادران انشارات روایت فتح که خاطرات مادران شهدا از فرزندان شهیدشان است، می‌باشد.

گزیده کتاب جای پای فرهاد

آمده بود مرخصی و بی‌تابی می‌کردم که «بیشتر بمون» رفت از ساک‌اش یک لنگه جوراب آورد گذاشت کف دست من. گفتم«باز شوخی کردن‌ات گل کرد؟» گفت«به خاطر این لنگه جوراب، اگرهم بخوام، دیگه نمیتونم بمونم، مامان.» یک لنگه جوراب ساده بود. از این بافتنی‌ها ، خیلی هم با سلیقه بافته شده بود.

گفتم«چرا پس فقط یه لنگه ست؟» گفت یک روز پیرزنی را می‌آورند پیش‌اش و می‌گویند با او کاردارد. پیرزن می‌گوید«تو فرمانده این لشگری؟» فرهاد می‌گوید« من فقط الان کوچیک شمام، امرتونو بفرمایین» پیرزن لنگه جوراب را دودستی می‌گذارد کف دست فرهاد و می‌گوید «توی خونه‌م فقط اندازه ی همین یه لنگه جوراب نخ داشتم. اینو بپوش، خدارو یاد کن، سالم بمون، برو با دشمن‌ات بجنگ» توی چشم‌هام خیره شد و گفت«تو مادرمی و اون هم منو پسر خودش می‌دونه. حرف کدوم تونو گوش بدم؟» ساکت شدم، قدرت نداشتم بگویم« حرف دل تو گوش کن.»

صفحات کتاب :
234
کنگره :
‫PIR8040‭‬ ‭/ض475‫‬‮‭ج2 1389‬
دیویی :
‫‭8‮فا‬3/62‬
کتابشناسی ملی :
‫2247436
شابک :
978-600-5182-65-1
سال نشر :
1389

کتاب های مشابه جای پای فرهاد